مهم نیست که یک پادشاه چطور به تاج و تختش میرسد. مهم نیست چه رقبایی را برای رسیدن به آن کنار میزند. برای یک پادشاه همیشه یک تهدید وجود دارد؛ خطر به زیر کشیدن! خاصه که پادشاه قصه ما 4 سال بر مسند فوتبال ایران تکیه داده است. بودند کسانی که قصد تصاحب تاج و تخت سرخ فام را داشتهاند، اما از شما چه پنهان فریادهای لشگر پرزرق و برق آنها حتی به نزدیکی قصر پادشاهی نرسیده است. اما حالا چطور؟ راستش را بخواهید نفاق داخلی حکومت حالا صدای پای تهدیدها را ملموستر از همیشه کرده است.
1. تیم یحیی گل محمدی معصوم از شکست دربی نیست. خود تیم آرمانی برانکو هم سابقه این را داشت که با شدت و تلخی بیشتری میدان را به آبیهای پایتخت واگذار کند. اما آیا اینها دلیل میشود سپر یحیی در برابر پیکان انتقادات شویم؟ البته که نه. البته که پرسپولیس به تفکرات کادر فنی باخت و زمانی هم که به اشتباهاتش پی برد چیزی جز چند بازیکن خسته و بیانگیزه برایش نمانده بود.
2. درست است که دیگر برانکو سکاندار پرسپولیس نیست، اما پربیراه هم نیست بگوییم که سرخپوشان همچنان در آسمان مرد کروات تنفس میکنند. برای همین هم حتی در روزگار هجران سرمربی پیشین خود طمع رکوردشکنیهایشان ته نمی کشد. اما شما که غریبه نیستید، هوای برانکو رو به تمام شدن است. این آسمان هوای جدید میخواهد. یحیی تا تنگی نفس و سرفههای تیمش را حس نکرده باید آستین همت تغییر را بالا بزند. پرسپولیس سیر شده است، فرقی نمیکند که یک مسابقه تشریفاتی باشد یا بیرحمترین دربی چند سال اخیر؛ روح خشکسالی در نهالهای سرخ رخنه کرده است. اگر کادر فنی پرسپولیس به خودش نیاید، سه هفته ترسناک آسیایی را پیش رو خواهد داشت.
3. گفتهاند و شنیدهاید که اشتباه یحیی تنها ارنج اولیه بوده است. آیا نیازی به تکرار هست؟ البته که هست! تیمی که هفتههاست کمال کامیابینیا را آماده یا ناآماده به کار میگیرد و به بودنش عادت کرده است نباید در یک بازی به این مهمی تغییرات را به چشم ببینند. این خودکشی محض است. خصوصاً وقتی که روبرویتان مهاجمان آمادهای نظیر دیاباته و قائدی باشد. پرسپولیس یکبار هم در زمان برانکو با سورپرایز وارد دربی شده بود و همان بار نیز طعم مجازات را چشید.
4. شجاع خلیل زاده در دفاع چپ؟ تصدیق کنید نمیشود با چنگ زدن یک دیوار را تخریب کرد. شاید تنها وجه مثبت این قضیه مهار وریا غفوری باشد که او نیز این روزها فروغ سابقش را ندارد. اما تبعات منفی هجومی قضیه به تمام این فواید دفاع میچربد. نتیجه خیلی ساده است، مهدی ترابی در جناح چپ تنهاتر میماند. حرکات ترکیبی کم میشود و تنها یک پرس ساده میطلبد تا توپ را از آمادهترین بازیکن این روزهای پرسپولیس قاپید و یک ضد حمله خطرناک به جیب زد.
5. پرسپولیس میتوانست نیمه اول را با شکستی سنگینتر وداع بگوید. اما یک فرشته نجات هنوز درچنته داشت؛ سید جلال حسینی. کاپیتان پرسپولیس یک تنه شیخ دیاباته را به خصوص در هوا مهار کرد وچه بسا در نیمه دوم و بعد از جلو افتادن سکاندار خط دفاعی میبود محمد دانشگر نمیتوانست در آسمان سرخها جولان بدهد. گذشته از این موارد، دیدار به این حساسیت و مدت، نیاز به یک رهبر با تجربه مثل سید جلال را بیش از پیش ملموس میکند. با این حال از این نکته نیز نباید گذشت که کاپیتان سرخها توانایی 120 دقیقه بازی بدون نوسان و خستگی را ندارد.
6. زرنگی فرهاد یا غفلت یحیی؟ اسمش را هر چه میگذارید فاصله زیاد بین خطوط پرسپولیس دقیقاً همان چیزی بود که استقلالیها از رقیب خود میخواستند. این یعنی عصای دست مجیدی در ضد حملات و تکیهگاهی در دفاع. جولانگاهی برای بازیکنان تکنیکی و سرعتی نظیر فرشید اسماعیلی و صدالبته مهدی قائدی. در این بین نباید از لقمه آماده شوت زنی برای بازیکنانی نظیر علی کریمی نیز غافل شد. در این مواقع شما به محض تصاحب توپ باید رو به بازی مستقیم و ارسال سمت نیمه دیگر زمین بیاورید ولی بازیکنان پرسپولیس برعکس سعی بر حفظ توپ و پاسکاری حتی در نزدیکی محوطه جریمه خود داشتند. در نهایت تنها یک غفلت از بازیکنی نظیر مهدی شیری کافیست تا مهدی قائدی روی بیرحم فوتبال را به سرخها نشان بدهد.
7. نیمه دوم اما نیمه پرسپولیس بود. با آمدن محمد نادری و تسلط نسبی روانی بازیکنان پرسپولیس، ورق بازی برگشت. در حالی که منطقیترین کار استفاده بیشتر از عناصر هجومی بود شاگردان گل محمدی با عقب کشیدن نسبی خود عملاً فرصت تاخت و تاز را از خود گرفتند. ضربه روحی بعد از گل اول میتوانست پرسپولیس را خیلی زودتر به گل دوم و یا حتی بیشتر برساند اما تفکرات غلط یحیی و البته مصدومیت نادری مجال خودنمایی را گرفت.
بیشتر بخوانید:
نشانه های قطع همکاری احتمالی پرسپولیس و گل محمدی
پرسپولیس 2-2 استقلال ( در ضربات پنالتی 1-4 استقلال) / ماراتن سرخابی را استقلال برد