شاگردان فرانک لمپارد با نتیجه 6-0 با هت تریک کای هاورتز و درخشش تامی آبراهام به همراه دو پاس گل و یک گل به پیروزی رسیدند. راس بارکلی و اولیویه ژیرو به عنوان بازیکن تعویضی نیز در این بازی قرار گرفتند تا تیم جرهارد استروبر را با شکستی سنگین راهی خانه یشان کنند. این مقاله تاکتیکی تاکتیک های مورد استفاده هر دو چلسی و بارنزلی را در این مسابقه کارابائو کاپ بررسی خواهد کرد. این مقاله همچنین نشان خواهد داد که هر دو تیم تحت فشار بودند و همچنین اینکه چگونه بارنزلی می توانست از سیستم دبل پیوت چلسی استفاده کند.

چلسی با سیستم 4-1-4-1 صف آرایی کرد. عمو ویلی کابایرو با دفاع چهار نفره امرسون، تیاگو سیلوا، فیکایو توموری، و کاپیتان سزار آزپیلیکوئتا در درون دروازه کار خود را شروع می کند. لمپارد از کواچیچ به عنوان تنها هافبک دفاعی تیم استفاده کرد ولی در بازی به دبل پیوت کواچیچ-بارکلی تبدیل شد. راس بارکلی، میسون مونت، کای هاورتس و کالوم هادسون اودوی در مقابل کواچیچ بازی را شروع کردند. تامی آبراهام به عنوان یک تک مهاجم کار خود را آغاز کرد. بارنزلی در این بازی با سیستم 3-4-1-2 شروع به کار کرد. دروازه بان سابق چلسی، برد کالینز با خط دفاعی 3 نفره متشکل از جوردن ویلیامز، آاپو هالمه و مایکل سولباوئر بازی را در دروازه شروع کرد. کیلیان لودویگ و کالوم استایلز مدافعان کناری بودند و مارسل ریتزمایر و الکس موات زوج خط میانی را تشکیل می دادند. دو بازیکن اصلی شاگردان استروبر شامل دومینیک فرایزر و پاتریک اشمیت بودند که به عنوان هافبک تهاجمی در این سیستم به کار رفتند.
با توجه به اینکه چلسی در رده های بالای لیگ برتر قرار دارد، شکاف کیفیت فنی در مقایسه با اکثر تیم ها بسیار بزرگ خواهد بود خصوصا اگر تیم حریفش جز 3 تیم ته جدولی چمپیونشیب باشد. بارنزلی، مانند اکثر تیم ها، از نسخه پرس کردن استفاده می کرد که در زمین حریف بالا بودند و پرس بسیار شدیدی می کردند. بعضی اوقات، بیشتر در نیمه اول، کارشان کارساز بود زیرا آنها توانستند مانع از بازی سازی کواچیچ از زمین چلسی شوند و خیلی موقعیت بر روی دروازه چلسی نیز ایجاد کنند. این مثال زیر از اوایل مسابقه فشار خوب بارنزلی را نشان می دهد.

تیاگو سیلوا به امرسون پاس داد اما وقتی مدفاع میانی چلسی توپ را در اختیار داشت، مهاجم بارنزلی او را مجبور به پاس دادن به فولبک چپ کرد. دلیل این امر این بود که امرسون بیشتر از همه بازیکنان چلسی تحت فشار بود. به محض اینکه پاس به مدافع چپ داده شد، دفاع راست بارنزلی می دود تا به امرسون فشار بیاورد. مهاجمی که تیاگو سیلوا را تحت فشار قرار داده همچنین به دنبال بستن فضا پاس دادن است و به دنبال این خواهد بود که سیلوا را در سایه پوشش خود نگه دارد تا از پاس دادن به او جلوگیری کند. با توجه به اینکه کواچیچ گزینه خوبی برای پاس دادن است، یکی از مهاجمان بارنزلی به هافبک کروات نزدیک می شود تا مانع پاس دادن امرسون به او شود. در پایان، با بسته شدن گزینه پاس دو بازیکن به امرسون، بازیکن برزیلی-ایتالیایی توپ را بلند ارسال می کند ولی در نهایت توپ به خارج زمین می رود. با این حال، با شروع بازی، به نظر می رسید که پرس در بسیاری از اوقات از هم گسیخته شده و اعتماد به نفس بازیکنان چلسی افزایش یافته است. آنها فقط با دو پاس توانستند وارد نیمه حریف شوند و با خیالی آسوده دفاع حریف را تحت فشار قرار دهند.

در اینجا، سیلوا پاس کوتاهی به بارکلی می دهد. مهاجم بارنزلی طوری حرکت می کند که گویا می خواهد توموری را تحت فشار قرار دهد، در این حالت، سیلوا پاس کوتاهی به بارکلی می دهد، مهاجم بارنزلی که تظاهر به تحت پرس قرار دادن توموری کرده بود، ناگهان باز میگردد و باعث ایجاد فشاری از 3 طرف به روی راس بارکلی می شوند. اکنون بارکلی سه بازیکن بارنزلی را در اختیار دارد اما او توپ را به طرز خارق العاده ای حفظ می کند، دو بازیکن بارنزلی را با قدرت بدن فوق العاده اش از توپ دور نگه می دارد. کواچیچ به فضای آزاد نقل مکان می کند و بارکلی او را پیدا می کند، که اکنون سه بازیکن را از بازی خارج می کند و به کواچیچ فضای زیادی می دهد. این کیفیت فنی چلسی را از یک مشکل احتمالی خارج می کند و آنها در این حرکت پس از ساختگی خارق العاده بارنزلی خارج می شوند. کواچیچ توپ را ب مونت و مونت توپ را برایآبراهام میفرستد ولی تامی توپ را با حرکت بدون توپی زیبا به هاورتز می رساند تا منجر به زدن گل دوم چلسی شود.
آبی ها به دلیل پرس کردنشان معروف نیستند ولی نکته قابل توجه این است که آن ها تحت هدایت فرانک لمپارد پیشرفت زیادی کرده اند.

درست مثل بارنزلی، چلسی وقتی که بارنزلی به دنبال بازی سازی از زمین خود بود، بارنزلی را تحت فشار قرار می داد. در اینجا، آبراهام پس از مجبور کردن گلر در پاس دادن به مدافع، هادسون اودوی دفاع چپ را یارگیری می کند. هافبک سمت چپ زمین توسط بارکلی یارگیری می شود و بنابراین، دروازه بان دو گزینه دارد. اولین راه پاس طولانی است که احتمالا منجر به برنده شدن چلسی در مالکیت توپ می شود و دوم بازی کوتاه پاس دادن به موات. کاپیتان توسط هاورتز یارگیری می شود بنابراین تصمیم می گیرد فشار خود را کم کند اما هاورتز یک تکل خارق العاده می زند تا توپ را پس بگیرد. بارکلی می دودد و توپ را جمع می کندو گل سوم را به راحتی به ثمر می رساند.

باز هم، یک اتفاق مشابه در این مثال اتفاق می افتد. با تبدیل نتیجه 2-0 به 3-0، بازیکنان آبی پوش به راحتی از کواچیچ که با سرعت می خواهند سولبالر را پس از دریافت پاس تحت فشار قرار دهد. با این حال، چلسی از نظر ساختار وضعیت خوبی دارد، البته انجام این کار بسیار اساسی و آسان است زیرا هر بازیکن چلسی به بازیکن بارنزلی نزدیک است و بنابراین تقریبا هر گزینه پاس سولبالر را بی فایده می کند. همانطور که سولبالر پاس را دریافت می کند، او این مسئله را تشخیص می دهد و وحشت می کند و این باعث می شود که او نتواند توپ را کنترل کند و کواچیچ توپ را به راحتی برنده می شود تا چهارمین گل چلسی را تنظیم کند. این دو مثال اقدامات بسیار ساده ای است اما وقتی یک گَکِن پرسنیگبه کار گرفته می شود، می تواند حریفان را مجبور به اشتباه کند و در برابر بارنزلی، آنها سه نمونه از این نوع را ایجاد کردند که منجر به گل شد. گل اول توسط آبراهام به این دلیل اتفاق افتاد که مهاجم هنگام دریافت پاس به مدافع فشار آورد و او را به راحتی تک به تک کرد.
علیرغم اینکه بازی 6-0 به پایان رسید، بارنزلی شب سختی را برای خط دفاع چلسی رقم زد به خصوص در نیمه اول فرصت های زیادی برای گلزنی داشت. اشتباهاتی که در نیمه دوم از طریق پرسینگ چلسی مرتکب شدند، وجود نداشت و بازی و فشار دادن آنها به آنها کمک می کرد تا فرصت های خوبی برای گل زدن داشته باشند. اگرچه آنها موقعیت های خوبی برای گلزنی داشتند، اما منطقه ای که می توانستند هدف آن قرار بگیرند، فاصله کم بود. لمپارد دبل پیوت کواچیچ و بارکلی را ایجاد کرد. این موفقیت آمیز بود زیرا بارکلی از حمله های عمیق ارزش هجومی خوبی را به تیم اضافه می کرد، اما هنگامی که صحبت از دفاع میشد، او به تنظیمات کارخانه باز میگشت :)

در اینجا، فقط 10 دقیقه از شروع بازی نگذشته بود که بارنزلی به طور تصادفی پس از مسدود شدن یک پاس عرضی، در موقعیت گل قرار گرفت. شما می توانید فضای دو طرف کواچیچ را مشاهده کنید که توسط بارکلی ایجاد شده است و ردیابی نمی کند و وظایف دفاعی خود را انجام نمی دهد و فاصله بین آنها بسیار زیاد است. در اینجا چلسی به راحتی می توانست گل دریافت کند.

در این مثال، بارنزلی از طریق کات بک شانس خوبی برای گلزنی ایجاد می کند. در حالی که بارکلی و کواچیچ در یک سطح افقی مشابه قرار دارند، هر دو در این مثال گرفتار می شوند زیرا مهاجمان بارنزلی فضایی را که بین دبل پیوت و چهار مدافع عقب است را پیدا می کنند. توپ کاتبک می شود و شمیت شوتی می زند که با واکنش عالی کابایرو مواجه می شود. در حالی که تاکتیک های حمله از سوی استروبر خوب بود اما می توانست تاکتیک هارا بهتر کند. شما می خواهید کات بک ها از موقعیت سانتر عمیق تری مانند مثال اول برخوردار باشند زیرا این امر باعث ایجاد ظاهر بهتر برای مهاجم می شود اما آنها به ندرت حتی تهدید می کنند که از کات بک استفاده می کنند. وقتی که آنها سعی کردند این کار را در نیمه دوم انجام دهند، توسط افرادی مانند سیلوا و زوما که شایسته اعتبار هستند و بازیخوانی خوبی دارند، متوقف می شد.