آهنگ و تنظیم و شعر محمد حیدری
اجرا 1362
همه دلا شکسته تموم لبها بسته
دلم میخواد بخونم اما سازا شکسته
اما سازا شکسته
همه دلا پر از غم
تو چشما اشک ماتم دیگه فریادرسی نیست
بجز خدا کسی نیست
به جز خدا کسی نیست
از عشق نمیشه حرف زد
نه از محبت دم زد
از عشق نمی شه حرف زد
نه از محبت دم زد
دیگه کسی نمونده که رفت و خونه ش در زد
که رفت و خونه ش در زد همه دلا شکسته
تموم لبها بسته
دلم میخواد بخونم
اما سازها شکسته
اما سازها شکسته
ز بس تنها نشستم
درها رو رو خود بستم
هم صحبت آینه
اونم زدم شکستم
آه ای خدا به داد ما نمیرسی
مردیم همه ز حسرت و ز بی کسی
آه ای خدا به داد ما نمیرسی
مردیم همه ز حسرت و ز بی کسی
دیگه کسی نمونده
که رفت و خونه ش در زد
که رفت و خونه ش در زد
همه دلا شکسته
تموم لب ها بسته
دلم میخاد بخونم
اما سازا شکسته
اما سازها شکسته
ز بس تنها نشستم
درهارو رو خود بستم
هم صحبت آینه
اونم زدم شکستم
آه ای خدا به داد ما نمیرسی
مردیم همه ز حسرت و ز بی کسی
آه ای خدا به داد ما نمی رسی
مردیم همه ز حسرت و ز بی کسی
دیگه کسی نمونده
که رفت و خونش در زد
که رفت و خونش در زد
همه دلا پر از غم
تو چشما اشک ماتم
دیگه فریادرسی نیست
بجز خدا کسی نیست