just ac milan italyحواستون به معیارهاتون باشه
یه بابایی رو میشناسم با یه دختر پاک از اینایی که پسر شماره بده توجه که نکنه شاید فوحشم بده، آشنا شد ازدواج کرد، دختر هم واقعا آفتاب ندیده بود
ولی اینقدر که تحت مراقبت و فشار خانواده بوده ناراحتی روانی داره یجورایی عقده ای میشن این جور دخترا
خلاصه زندگیش جهنمه الان ۱۲۵ تاسکه هم مهرشهر خلاصه بیچاره شده
خلاصه بکارت رو الان بزارین آخرین موردتون که تازه اونم هزار تا راه داره بخوان گولتون بزنن