حقیقت چیست ؟؟ چگونه می توان به حقیقت رسید؟؟
در فیلمی مثل راشومون شاهکار کوروساوا (همین واژه شاهکار، برخی اعتقاد دارند هفت سامورایی شاهکار اوست و برخی یوجیمبو و برخی... کدام حقیقت را می گویند؟) ما با یک جنایت طرف هستیم که با سه راویت متفاوت در طول فیلم تعریف می شود، اما کدام روایت حقیقت بوده است؟
همین فیلم روی اینگمار برگمان تاثیر میذاره و او مهر هفتم رو می سازه که در اون فیلم هم حقیقت مشخص نمی شود. در فیلم آگراندیسمان آنتونیونی، شخصیت اصلی در پایان فیلم با یک جسد مرده مواجه میشه اما تا میاد بفهمه این جنازه ی کیست؟ یا چه کسی او را کشته؟ حقیقت از او دور می شود.
وقتی با یک برنامه تلویزیونی با محوریت مهمانان سرشناس روبهرو می شویم، چرا فقط یک مهمان دعوت نمی شود؟ چرا تعداد فراوانی مهمان دعوت می شود؟ نمونه معروفش در کشور خودمون دورهمی مدیری، جالب اینجا بود که او بعضی سوال ها را تکرار می کرد مثل: عاشق شدی؟ احساس خوشبختی می کنی؟( قبل از او فریدون فرخزاد در برنامه میخک نقره ای در دهه 50 از مهمانانش می پرسید، عاشقی؟) حال کدام مهمان حقیقت را در مورد عشق و خوشبختی گفته؟
برخی مسلمان، برخی مسیحی، برخی یهودی، برخی بی دین و بی خدا و برخی .... کدام به حقیقت رسیده اند؟؟
استنلی کوبریک در فیلم پرتقال کوکی طعنه جالبی به سیاست و سنت میزنه، او اختیار انسان ها را نشانه می گیرد و به نظر میاد کوبریک در فیلمش معتقد است مردم از ابتدای زندگی کاملا کنترل شده و کوکی رفتار می کنند، او فیلمش را با این جمله به پایان می رساند "من کاملا درمان شده بودم"
در واقع سیاست هم در یک جامعه نمی خواد که مردم، ابتدا با حقیقت آشنا بشن و بعد انتخاب کنند. برای مثال وقتی در کشور ما بچه ای به دنیا میاد، در گوش او اذان می خوانند. بچه بدون اینکه بدونه اذان چی؟ دین چیه؟ خدا کیه؟ او تبدیل میشه به یک مسلمان و خداپرست، مگر یک انسان اختیار ندارد که خود، ابتدا آشنا بشود، حقیقت رو به دست بیاورد و بعد انتخاب کند؟؟
به نطر میاد حقیقت از برداشت های ذهنی افراد می آید، در واقع حقیقته هر چیزی نسبی است.
لوئیس بونوئل فیلمساز اسپانیایی جمله ای جالب در مورد حقیقت گفته:
من جانم را برای کسی که به دنبال حقیقت می گردد، خواهم داد.
ولی با کمال میل کسی که فکر می کند به حقیقت رسیده را خواهم کشت.
به قلم فرهاد: مرد تنها