بعد از انتشار بخش های از کتاب بازیکن مخفی که به قلم یک فوتبالیست ناشناس نوشته شده تصمیم گرفتم یک بخش دیگر از این کتاب را اینجا براتون بیارم .
بخش اول رو اینجا میتونید بخونید:
https://www.tarafdari.com/node/2143263
و حالا بخش دوم رو شروع میکنیم؛
یادمه که اسطوره تیممون بازنشست شده بود و براش بازی بزرگداشت گرفته بودن . حریفمون تیمی از میانه جدول لالیگا بود . بازی رو به طرز عجیبی جدی گرفته بودند و همه چیز رو به طور کامل تحت کنترل داشتند . وضعیت به حدی بد بود که اسطوره تیممون بین دو نیمه به رختکن تیم رقیب رفت و گفت رفقا , یه کم شل کنید , چرا بازی رو انقدر جدی گرفتین! آرام باشید تا به شب من گوه زده نشه . در نیمه دوم همه چیز به حالت عادی برگشت و بازی آبرومندانه تمام شد
تمام مربیان همیشه یک یا دو بازیکن رو تو ترکیبشون دارن که باهاش حال نمیکنن . حتی اگر تو تیم تاثیر مثبتی داشته باشن هم به سمت نیمکت دعوتشون میکنن! مواردی مثل حال نکردن با قیافه یا هیکل و هر کوفت دیگری شامل دیپورت شدن بازیکنا میشه . حرفهایی مثل عدم تمرین یا مصدومیت کسشره , مربی خوشش نیاد : تمام!
در برابر تیمی بزرگ از لالیگا بازی داشتیم و وظیفه من یارگیری یکی از بهترین بازیکنان تیم رقیب بود . مرا کلافه کرده بود و در کل بازی تحقیر شده بودم . عرق تمام بدنم را پوشانده بود و نای دویدن نداشتم . صدای سوت اعتراضی و هو کردن هواداران مرا بیشتر کلافه میکرد تا اینکه از حربه مخصوص فوتبالیست ها استفاده کردم : خودم را الکی بر روی زمین انداختم و دستم را به نشانه تعویض تکان دادم و تعویض شدم . این نمایش در بین تمامی بازیکنان اروپایی حداقل دو یا سه بار در طول فصل رخ میده . هیچ مشکلی نداریم ولی اگر حوصله بازی نداشته باشیم , توسط یار مستقیم اذیت بشیم یا برای فرار از مصدومیت , سیرک مصدومیت نمادین را راه میندازیم : همیشه هم هواداران قبولش میکنن . نمیزارن توسط هواداران رقیب ترول بشن!
سرمربی جدیدی را در رختکن میدیدیم و قبلی اخراج شده بود . رئیس جدید برای اولین بار به رختکن آمد و با حالتی مملو از جدیت و تهدید گفت : به تخمم نیست که چقد دلتون نازکه یا قلدر هستید . همان کاری را که من میخوام انجام میدین و نباید نارضایتی را در حرکات و رفتار شما ببینم وگرنه به نیمکت دوخته میشین . جدیت مربی باعث شد بازیکنان کاملا خودشون را جمع کنن و وی رو جدی بگیرن!
به صحبت های نمادین مربیان در مورد نژادپرستی توجه نکنید . بازیکنی از اروپای شرقی در تیم ما حضور دارد و در یکی از بازی ها به شدت بد بازی کرد . سرمربی در پایان بازی به وی گفت : تو هم یه کسشری هستی مثل کشور کسشرتون , نژاد تخمیتون و مردم کسشرتون!
در یکی از شب ها که توسط تیمی کوچک از دسته دوم در جام اتحادیه حذف شده بودیم سرمربی با صورتی برافروخته به رختکن آمد . به یکی از بازیکنان اشاره کرد و گفت : یک بشکه گوه , به دیگری اشاره کرد و گفت : تو خوب بودی . به دیگری که زیر لب غر میزد اشاره کرد و گفت : تو , مادر به خطا , دیگه گوه میخوری بیای دم دفتر من و بگی چرا منو فیکس نمیزاری . به دیگری اشاره کرد و گفت : تو , تن لشتو جمع کن و به ایجنتت بگو که برات دنبال تیم باشه , حروم لقمه . سپس از رختکن بیرون رفت!!
وی اعتقادی به کنترل جو رختکن نداشت...