𝓶𝓪𝓴𝓪𝓷 .اعتقاد به عدم وجود خداوند برای خود شخص خیلی می تونه خطرناک باشه ، اینکه یک خدایی رو احساس نکنی که تو سختی بهش تکیه کنی یا بدونی آفرینشت توسط او هدفمند بوده و تو بعد از مرگ به واسطه اعمالت در این دنیا عاقبتی خواهی داشت (برخی ادیان تناسخ و برخی دیگر بهشت و جهنم) و همین هدفمند بودن هستش که باعث به وجود آمدن یکسری ارزش ها میشه که همین ارزش ها هستش که می تونه نظم اجتماعی رو بهبود ببخشه و به نظرم در یک جامعه ای که اکثریت خدا باور بر اقلیت خدا ناباور ارجحیت دارند ،شاهد نظم اجتماعی بهتری هستیم ، به بحث اصلی برگردیم ، نمونه این خطرناکی رو می تونیم بعد از عصر روشنگری در اروپا ببینیم که در اون دوره که تازه بحث خدا ناباوری مطرح شد ، خیلی ها اوایل به واسطه غنی شدن زندگی مادی اتفاقی براشون نیافتاد اما بعداً خلاء زندگی معنوی و اعتقاد به عدم وجود خدارو حس کردند و به افسردگی و در نتیجه کنش های باطلی مثل خودکشی منجر شد ، لذا اگر عقاید آتئیستی مُخِل نظم اجتماعی نشه و کنش های نامناسبی رو ترویج نکنه ، به نظرم میشه به عنوان عقیده یک اقلیت بهش احترام گذاشت و کاری باهاشون نداشت ، اما در غیر این صورت دستگاه حکومت باید با نیروی زور جلوی همچین عقیده ای رو بگیره .