همیشه اولین فینال خاطره انگیز ترینه، 1994 فینال آتن بارسلونا میلان
بارسلونای قدرتمند کرایف مقابل میلان کاپلویی که مصدوم های زیادی داشت بارزی و فن باستن معروفترین شون بودن بازی رو بهرام شفیع خدابیامرز گزارش میکرد در طول گزارشم میلان رو میگفت میلان آسه، بازی بینظیر مارسل دسایلی تو هافبک دفاعی گل عجیب دژان ساویسویچ و چهره مبهوت یوهان کرایف محو بودن روماریو و استویچکف و قیافه مغرور فابیو کاپلو فراموش نشدنیه
خونمون تو روستا بود اما من دانش آموز بودم تو شهر درس میخوندم شب بازی رفتم خونه عموم اونا هم زود میخوابیدن از اینکه نمیشد فوتبالو نگاه کنم حالم گرفته بود ساعت یازده شب بود عمه م اومد خونه عموم دو سه ساعتی تو حیاط نشستن و حرف میزدم منم کامل دیدمش. همون شب برادرم هم اونجا بود با هم نگاه میکردیم سه هیچ شد گف برو بخواب منم با مظلومیت تمام یه گوشه نشستمو بهترین خاطره فوتبالی عمرمو نگاه کردم.
دو سال بعد باز میلان و لیورپول اومدن فینال آتن تو خوابگاه داشتیم نگاش میکردیم وقتی اواخر بازی لیورپول بازی دو هیچ رو دو یک کرد همه میلانیا ترس برشون داشت که دوباره کامبک نخورن لیورپول گل دومم زد که خوابگاه رفت رو هوا جو عجیبی بود کسی تلویزیونو نمی دید یکی اومد خاموشش کرد بعد که جو خوابید تلویزیون رو روشن کردیم دیدیم بازی هنوز دو یکه و گل لیورپول آفساید بود میلانیا چه غلغله ای برپا کردن.
حافظه یکم ضعیف شده مورد آخر نمیدونم جزئیاتش دقیق بود یا نه
فینال 2008 مسکو
منچستریونایتد- چلسی
Naji .b
|
عجب بازی بود تقریبا پایا پای بود بازی ،چلسی یکم بهتر بازی کرد و دوبار توپو به تیر زد تو پنالتی هم میتونست قهرمان بشه ولی تری لیز میخوره و پنالتی قهرمانی رو خراب میکنه
عجیب حالم خراب شد بعد بازی، اول راهنمایی بودم و صبح بعدش امتحان نوبت دوم داشتم به خدا تا صبح نخوابیدم
درود فراوان خدمت دوستان، امیدوارم نانتان گرم، آبتان سرد و ایامتان به کام باشه، فینال اروپا 2013 واسه من خیلی عجیب بود، تو اون بازی دوست داشتم دورتموند ببره اما دقیقه آخر وقتی که آرین روبن گل زد یه دفعه نمی دونم چه اتفاقی درونم رخ داد که بایرنی شدم، تا اون زمان مطلقا طرفدار تیم خاصی نبودم ولی با این وجود خیلی شگفت انگیز بود این داستان. هنوز هم درک نمی کنم چطور این احساس بهم دست داد. بهترین بازیکن زمین هم ریبری می دونم که تاثیر گذاری فوق العاده ای رو گل ها داشت، مهم ترین اتفاق بازی هم درخشش دروازه بان های آلمانی بود که واقعا استثنایی عمل کردند.
فینال 2014 لیسبون
رئال مادرید- اتلتیکو مادرید
erfan rm
|
به نام خدا سلام خدمت ببیندگان طرفداری عزیز. طبق نامی که تو پروفایل بنده نوشته شده هستش قاعدتا میشه تشخیص داد طرفدار چه تیمی هستم. بله رئال مادرید. تیمی که از سن ۵ سالگی تا به الان طرفدارشم. رئال یعنی زندگی، یعنی پادشاه، یعنی همه چی. یادمه اولین بازی که توسن بچگی از رئال دیدم فینال اون رئال و بایرلوکوزن بود. فکر کنم اوایل نیمه اول بازی بود که دروازه بان اول رئال مصدوم شد. من داداشم که هر دوتامون طرفدار رئال بودیم استرس اینو داشتیم که واقعا کاسیاس قراره بیاد دروازه! خلاصه کاسیاس اون شب کاری کرد من و داداشم تا صبح داشتیم براش فقط دعا می کردم. اما گل زیدان. گلی که هنوز میبینم مو های تنم سیخ میشه. از اون شب تا به الان که هنوز زندهام طرفدار این رئال هستم.
اما فینال ۲۰۱۴. فینالی که معنای ناامید نشدن رو به رئالی ها یاد داد. یادمه اون فصل اتلتیکو خیلی برای تیم رئال شاخ شده بود. تیمی بود که داشت پای به پای رئال میومد. و تونستن تو لالیگا قهرمان بشن و کری خیلی سنگینی قبل فینال میخوندن. بعد از اینکه اسکواد تیم قبل بازی اومده بود من همش استرس نبود مارسلو میکشیدم. مارسلو مصدوم بود و نمیتونست فیکس بازی کنه. رونالدو هم مصدومیت داشت و فکر کنم هممون استرس مصدومیت رونالدو داشتیم که نکنه وسط بازی مصدومیتش تشدید بشه. برسیم به خود بازی. رئال خوب بازی میکرد اما اون چاشنی لحظه آخر رو نداشتن. اتلتیکو هم بسنده کرده بود به ضد حملات. تا رسیدیم به گل خوردن. وقتی تیم گل خورد یادمه همه مات و مبهوت بودن.
تماشاگرا رئالی ساکت شده بودن. کاسیاس افسوس اینو میخورد که نتونست توپ رو بگیره. علاوه بر اون قهرمان نشدن تیم تو لیگ قهرمانان اروپا بیش از ۱۲ سال بود که روی بازیکنا و روی همه سنگینی می کرد. فقط یه گام برای قهرمانی مونده بود. تیم تلاشش تو بازی میکرد ولی نمی شد. انگار میخواست توپ تو یه لحظه خاص وارد دروازه بشه. رسیدیم به آخرای بازی استرس، استرس، انقدر استرس که همه هوادارا رو فکر کنم انقدر درگیر کرده بود که به هیچ چیزی جز بازی توجه نمی کردن.
دقیقه ۹۲ بازی بود رئال کرنر گرفته بود. من و داداشم کنار هم نشسته بودیم و به داداشم گفتم این گل میشه، ولی داداشم میگفت نه عمرا! بازی رو باختیم. من میگفتم نه این گل میشه. خلاصه مودریچ رفت پشت توپ وقتی گارد گرفت برای ارسال گفتم داداش این گله به خدا این گله. مودریچ سانتر کرد راموس پرید و اون لحظه دیوانه وار رو به وجود اورد. انقدر داد زدم تا چند گلوم به شدت گرفته بود. داداشم که انقدر بالشت رو میزد رو صورتش، دماغش کلا قرمز شده بود. وقتی گل رو زدیم، دیگه مطمئن بود بازی رو میبریم. بازی رفت وقت اضافه دومی اومد، سومی اومد و دیگه وقتی رونالدو چهارمی زد دیگه انگار خیالم راحت شد. اون قهرمانی باعث شد رئال دوباره به کل اروپا نشون بده پادشاه کیه! اون قهرمانی کلید قهرمان شدن های تیم در چند سال اخیر بوده. به خاطر همین من فینال لادسیما رو بهترین قهرمانی و فینال لیگ قهرمانان اروپا میدونم.
هیچکس نبود 😬 اون بارسا ما تو خوابگاه بودیم بعد برد با حوله های قرمز و آبی مون انگار که در میدون وسط شهر بارسلون هستیم در راهرو های خوابگاه می گشتیم. تایم امتحانات هم بود و سرپرست مثل زامبی نصف شب دنبالمون بود 🤣 رئالی ها هم همون دقیقه های اول با گل راکیتیچ از بس نعره زدیم فرار کردن 🤣 قرار بود پوگبا ستاره اون بازی باشه ولی نیمار روشون رو سیاه کرد.
همین آنچلوتی سرمربی رئال بود. یکی از بچه ها رو مخش بودیم میگفت آنجیلاجولی گوهه.. مردک بلد نی مربیگری کنه 🤣 ما هم اسمش رو گذاشتیم انجیلاجولی
هیییی دیگه همه چی خوشی اش تموم شد...
یک شب خاطره انگیز برای من ویک شب تلخ برا پدرم
پدرم یک یونتوسی متعصب که سر اون فینال خیلی باهام کلکل میکرد
شب بازی خونه ما سروصدایی به پا بود بابام کلی هیجان داشت منم سواستفاده کردم و یه شرط تپل باهاش بستم
شرط بستیم هرکی باخت تا دوماه هفته ای یکبار خانواده رو شیشلیک دعوت کنه
هرشوتی که زده میشد خونه ما خونواده فوتبالی هستیم غرق سر و صدا میشد وقتی گل اول رو کریس زد بابام خشکش زد هرگلی که زده میش بیشتر اخماش میرفت توهم سر ۳-۱ گفت خب رسما ورشکست شدم 😂
اخرش ما ۴-۱ بردیم و تا دوماه شیشلیک میخوردیم و بوفون متاسفانه کلکسیون افتخاراش کامل نشد 😂
فینال 2018 کیف
رئال مادرید- لیورپول
بارسا فن
|
خب منم یه خاطره دارم از 2018 واقعا دلم اون شب مثل همیشه که فوتبال میدیدم یه بالشت که بلند باشه میزارم جلوی تلویزیون و دراز میکشم و بازی رو میبینم. من توی همون حالت بودم و بازی شروع شد بازی پایاپای بود و اون خطای راموس روی صلاح تو همون لحظه که اشکهای صلاح رو میدیدم متوجه یه حشره روی پنجره شدم من فوبیا دارم به حشرات پریدم بالا پشه کش رو اوردم اما میترسیدم برم سمتش ایستاده به دیدن فوتبال ادامه دادم یه چشمم به تلویزیون و یکی به شیشه بعد از اون ماجرا رئال تیم برتر بود همه کار کرد از گل افساید تا تیرک اما در نهایت کاریوس گل رو تقدیم کرد ناراحت بودم و بعد از اون در فاصله چند دقیقه گل مانه پریدم بالا در همون حالت بعد که تموم شد به پنجره نگاه کردم دیدن حشره نیست بیشتر ترسیدم نگاهی به در و دیوار که انداختم دیدمش که نزدیک تر شده بود منم رفتم عقب حالا ایستاده و از عقب فینال رو میدیدم و بعد اون قیچی بیل باز هم ناراحتی اما کماکان امید داشتم که رئال جام نبره در نهایت بازم کاریوس یه گل دیگه تقدیم بیل کرد اون لحظه از عصبانیت پشه کش رو محکم کوبوندم رو حشره ولی حدود 60-70 دقیقه بازی رو سر پا دیدم.
فینال 2019 مادرید
لیورپول- تاتنهام
just
|
دومین فینال چمپیونز لیگ و سومین فینال اروپایی بود که از تیمم میدیدم دوتای قبلی رو به سویا ورئال باخته بودیم به پادشاهان اون جام ها
دو روز بعد فینال امتحان دینی داشتم هیچی هم بلد نبودم صبح که نشستم بخونم از شدت استرس نتونستم تو دلم میگفتم نکنه امشب هم ببازیم اونم بعد اون بازی خاطره انگیز جلو بارسا
وقتی بازی شروع شد تن بدنم میلرزید وقتی پنالتی رو گرفتن برا لیورپول یکم آروم شدم ولی این آرامش قبل طوفان بود بعد از اون لیورپول شروع به دفاع کرد و تاتنهام فقط حمله میکرد وسط ها بازی تو اوج حملات تاتنهام داشتم بی هوش میشدم چون تو پس زمینه ذهنم بازی آژاکس تاتنهام بود....
آخر بازی دقیقه ۸۶ میلنر کرنر رو زد فندایک ضربه سرش رسید به ماتیپ ماتیپ پاس داد به اوریگی و ...
وقتی گل شد احمدی گفت خیال لیورپولی ها راحت شد ... دیگه نفهمیدم چی شد جیغ کشیدم رفتم بابام رو بغل کردم بعدش هم سرود لیورپول رو گذاشتم رو تبلت و وقتی سرود پخش میشد مراسم اهدای جام رو دیدم
من از ۲۰۱۳لیورپولی شدم و اون شب اولین جامی بود که تو دوران هواداریم دیدم