تاریخ همانطور که هگل میگوید رابطه تنگاتنگی با رشد ذهنی و آگاهی روح دارد. در واقع تاریخ با روند خود، روح و مفهوم خود را کشف میکند.
هر قدر بیشتر تاریخ جلو میرود، قصهٔ تاج باشکوهتر میشود. شاید منطق تار تر شود اما مفهوم هرگز رنگ نمیبازد. برای کودکِ ۶ سالهای که پدر از ۷ مرداد ۱۳۷۰ برایش میگوید، رنگ تازهای میگیرد و حتا اگر ۳۲ سال از آن ۷ مرداد گذشته باشد، همچنان به آن میبالد و پوزه هوادار رقیب حقیر را با یاد کردن از آن به خاک میمالد. هربار. تا آخر عمر. حتا اگر ندیده باشد و این «هواداری» است.
گذشته را که نگاه میکنی سرشار است از فلسفهٔ تاریخ هگلی. با ستاره دوم تاج، پورحیدری بزرگ ما را کامل کرد. روندی را طی کردیم تا روح خودمان را کشف کنیم. روحای برنده، نامیرا، شکستناپذیر و مثل سرو بلند.
با نگاهی به مسیر قهرمانی، بیشتر نمود آن را میبینید. فیلمهای آن لحظات را که میبینی خودت را بارها در ورزشگاه ملی داکا تصور میکنی. آن پرواز حسنزاده. آن ضربهی مرفاوی. به حس و حالی که اگر در آن لحظه بودی، داشتی. جاودانهترین لحظات زندگیات میشد.
البته تو به سال بعد هم فکر میکنی. جایی که در دوحه، صمد و عباس، آن زوج جنوبی که لرزه بر تن هر حریفی میانداختند، اسیر اتمسفر عجیب استاد الخلیفه شدند. تو، وقتی حسنزاده پنالتی را به هوا زد، با او سرت را گرفتهای، تو، وقتی حبشی پنالتیاش را به اوت زد، به هوا پریدهای. تو، از پای چپ خالد الداعیل متنفری.
تو وقتی مرفاوی و سرخاب و حسنزاده پنالتی از دست دادند، به فینال لیگ قدس و لیگ قهرمانان سال قبل فکر کردی. آنها نقش اول آن دو قهرمانی بودند. و ای کاش بودی، شیپور به دست یکتنه فریاد میزدی. شاید میتوانستی صدای کرکننده تشویق مخصوص اعراب را بینتیجه بگذاری.
تمام اینها را مرور میکنی. مو به مو. تمام فراز و نشیبها را. روزهای سخت کنونی را قبلا هم داشتهای. اما میدانی، همان تاریخ، همان اقتدار، همان هویت، همانها هستند که تاج را حفظ کردهاند.
تاریخ افتخارآمیز است؛ و این روزها هم مثل ۷ مرداد ۱۳۷۰، باید بخاطر سپرده شوند. ما آنقدر دوام میآوریم، تا تبر به سمت خودشان برگردد. به سمت آنها که حسرت نیمقرنیشان، حتا با بستن دست و پای ما هم، به وقوع نپیوست. و تو افتخار میکنی، به تیمات، به پاکیاش، به شکوه، جلال و جبروتش... تو، تا آخرین نفسهایت، عشقاش فریاد خواهی زد و پس از مرگ هم، در سینهات ماندگار است.
و ما هرگز رنگ نمیبازیم، چون هویت داریم. همه باید به احترام تاج و تاریخاش بایستند.
پینوشت: در دومین قهرمانی تاج در آسیا دوتا کاپ به تیم اهدا شد که اکثراً فکر میکنند تصویر پایین (سمت چپ عکس) جام قهرمانی آسیاست. بااین حال با نگاهی به کاپهای قهرمانی تیمهای دیگر و البته خودمان، میشود متوجه شد که کاپ اصلی کدوم است. تصویر سمت چپ در واقع جام کوکاکولاست، که اسپانسر مسابقات آسیایی بود. آن زمان تیمهای کشورهای نزدیک به هم در یک گروه قرار میگرفتند که بالا آمدن از آن قهرمانی به حساب میآمد و این جام به تیم صعود کننده تقدیم میشد. یک جام خلیج فارس هم هست که به تیمهای منطقه داده میشد. سپس وقتی مشخص شد که بازیها به صورت متمرکز در بنگلادش (جنوب آسیا) برگزار میشود، تصمیم گرفته شد که به تیم قهرمان جام کوکاکولا را تقدیم کنند. در نهایت نیز تاج با پیروزی بر لیائونیگ چین قهرمان دورهی قبل مسابقات، که حتی در لیگ چین برای ۲مین فصل متوالی در رتبه اول ایستاده بود، قهرمان آسیا شد. قهرمانی که خیلیها از روی حسرت و بغض سعی میکنند کوچک جلوهاش بدهند اما با کمی تحقیق در مورد تیمهای حاضر در مسابقات و بازیکنان ملی پوش زیادی که داشتند، میتوان متوجه سطح بالای مسابقات شد.
