به نام خدا
.
قالب:غزل
.
با چشمِ دلت بینی ، دنیا همه خوش رنگ است
غم خوردن و رنجیدن ، بر نعمتِ جان ننگ است
.
من یا که تو یا آنها ، فرقی نکند باهم
در عمرِ گرانمایه ، پای همگان لنگ است
.
شادی کن و سرخوش باش ، هنگامهی آواز است
احضار به خاموشی ، دعوت ز دلی سنگ است
.
در نزد حقیقت جو ، هر خس چو طلا باشد
مخروبه سرا باشد ، هر فرش چو اورنگ است
.
گل ها همه عطرآگین ، پروانه شدن سهل است
با گوشِ نهان بشنو ، باران همه آهنگ است
.
باید که به پا خیزی ، با سبزه سخن گویی
پر جوش و شتابان باش ، وقت تو بسی تنگ است
.
از عشق مدد جوید ، هر شخص که میداند
تا وادیِ خوشبختی ، تنها دو سه فرسنگ است
.
از نور غزل سازی ، با مهر درآمیزی
از قلب زدودن درد ، بر ما ره و فرهنگ است
.