▼ پستهای فوتبال به چهار دسته عمده تقسیم میشوند: دروازهبان، مدافعان، هافبکها، مهاجمان
▼ دروازهبان
• دروازهبان کلاسیک (Goalkeeper): فقط در محوطه جریمه (۱۸ قدم) فعالیت میکنند و از آن محوطه خارج نمیشوند. چابک و قوی باشند.
مانند: دخیا، کاسیاس، بوفون
• دروازهبان لیبرو (Sweeper-keeper): نبود بازیکن اسویپر و جلو رفتن خط دفاعی تیمها باعث ایجاد یک فضای خالی پشت سر تیم میشود که دروازهبانهای اسویپر وظیفه پوشش این منطقه را بر عهده دارند. این دروازهبانها باید بازی با توپ و قدرت بازیسازی خوبی داشته باشند.
مانند: نویر، ادرسون
▼ دفاع
مدافعین نزدیکترین بازیکنان به دروازه خودی هستند و وظیفه اصلی آنها شرکت در دفاع است. البته تعدادی از آنها در حال حاضر منسوخ شدهاند.
● مدافع میانی (Center-back)
آنها معمولا پستهای ۴ و ۵ را اشغال میکنند. این مدافعان باید فیزیک خوبی داشته باشند، قدبلند باشند، قدرت بازیخوانی خوبی داشته باشند، بتوانند با موفقیت تکل بزنند و توپ حریف را بزنند و بتوانند پاسهای بلند خوبی را ارسال کنند.
مانند: راموس، فندایک، کیهلینی
انواع مدافع میانی:
• متوقفکننده (Stopper): این نوع مدافع میانی بیشتر بر روی قدرت بدنی و تکلزنی تمرکز دارد و با بازی فیزیکی و جنگنده خود، مهاجمان حریف را خنثی میکند.
مانند: سرخیو راموس
• مدافع پوششی (Covering Defender): بیشتر بر روی بازیخوانی و پوشش فضاهای خالی تمرکز دارد و با هوش فوتبالی خود، حملات حریف را خنثی میکند.
مانند: فرانکو بارزی
• مدافع بازیساز (Ball-playing Defender): علاوه بر وظایف دفاعی، در شروع حملات تیم نیز نقش مهمی دارد و با پاسهای دقیق و بلند خود، تکلزنی، سرزنی، قدرت بدنی، بازیخوانی، رهبری بازی را به جریان میاندازد.
مانند: ویرژیل فندایک، پائولو مالدینی، فابیو کاناوارو
● مدافع لیبرو (Sweeper)
این مدافعان در حال حاضر زیاد استفاده نمیشوند و پشت مدافعان قرار میگرفتند و وظیفه پاکسازی و پوشش پشت سر مدافعین را داشتند. تیمها ترجیح میدهند این کار را بیشتر هافبکهای دفاعی انجام دهند.
مانند: بکنباوئر
● مدافع پوششی (Full-back)
بیشتر در سیستمهای ۴ دفاعی استفاده میشوند. نسبت به مدافعین وسطی فیزیک کوچکتری دارند. سرعت مناسبی دارند و وظیفه اصلی آنها مهار وینگرهای حریف است. در حمله هم باید با وینگرهای خودی همکاری کنند.
مانند: روبرتو کارلوس، الکساندر-آرنولد، پائولو مالدینی
• مدافع پوششی تهاجمی (Attacking Full-back): بیشتر بر روی حمله و نفوذ از کنارهها تمرکز دارد و با ارسال سانتر و پاسهای خطرناک، موقعیتهای گلزنی را برای مهاجمان فراهم میکند.
مانند: دنی آلوز
• مدافع پوششی دفاعی (Defensive Full-back): بیشتر بر روی وظایف دفاعی و جلوگیری از نفوذ وینگرهای حریف تمرکز دارد.
مانند: کافو
• فولبک معکوس یا کاذب (Inverted Full-back): در هنگام بازیسازی به کمک بازیکنان خط میانی آمده و بیشتر به داخل زمین متمایل میشود و در نقش هافبک میانی اضافی ظاهر میشود و بیشتر از اینکه او را در کانال کناری زمین مشاهده کنیم، او را در میانه زمین میبینیم.
در هنگامی که حریف اقدام به حمله میکند، وظیفه دارد کار تاخیر و پوشش را در میانه زمین انجام دهد و از ضد حملات جلوگیری کند.
هرگاه عمق زمین بر اثر کشاندن بازیکنان خط میانی حریف به کنارههای زمین، خالی شود، پا به توپ در عمق زمین به سوی محوطه جریمه حریف حرکت کند و حتی اقدام به شوتزنی، بازی ترکیبی و به مهاجمین پاس دهد.
مانند: واکر، کانسلو
وظایف فولبکهای مدرن حرکت بیشتر در کانال کناری و خطوط طولی زمین است.
● بال تدافعی (Wing-back)
عمدتا جلوتر از فولبکها قرار میگیرند و بیشتر در سیستمهای ۳ دفاعی استفاده میشوند. نسبت به فولبکها وظایف هجومی بیشتری دارند که در سیستمهای ۳ دفاعی جزئی از خط هافبک هستند و در سیستمهای ۵ دفاعی دو مدافع کناری هستند که وظایف دفاعی کمی دارند. تیمهایی که با وینگبک بازی میکنند، دیگر بازیکن وینگر ندارند و از همین بهجای آنها استفاده میکنند؛ که البته این بازیکنان استقامت خوبی داشته باشند.
مانند: زانتی، دنی آلوز، فیلیپ لام، حکیمی، رابرتسون، واکر، کانسلو
خط دفاعی در فوتبال مدرن مهم است و مدافعان قدرتمند و باهوش تاثیرگذار اند. مورینیو با همین روش چلسی را قهرمان کرد.
▼ هافبک
● هافبک دفاعی (Defensive Midfielder)
در فوتبال مدرن تبدیل به یکی ارکان مهم در تیمها شدهاند. آنها کمی عقبتر از بقیه هافبکها و جلوی خط دفاعی جایگیری میکنند.
هافبکهای دفاعی انواع متفاوتی دارند و وظایف مختلفی را بر عهده میگیرند. مثلا بعضی باید در بازیسازی (مانند: بوسکتس) و بعضی دیگر در دفاع و تخریب باید شرکت کنند (مانند: کاسمیرو، کانته) و اکثرا این هافبکها در یکی از این موارد قویتر هستند. البته فوتبال مدرن دارد به سمتی میرود که از بازیکنانی استفاده کنند که چند قابلیت را داشته باشند و بازیکن اصطلاحا، بازیکن هیبریدی باشند.
انواع هافبک دفاعی:
• رجیستا (Regista): نوعی بازیکن شماره ۶ است که مسئول ایجاد ارتباط بین دفاع و حمله در تیم است و بهعنوان بازیساز از عقب زمین شناخته میشود. هدف اصلی این است که با پاسهای دقیق خود توپ را به مهاجمان و مناطق خطرناک بازی برساند.
رجیستاها باید در ارسال پاسهای بلند و کوتاه مهارت داشته باشند و بتواند با یک پاس چندین بازیکن حریف را حذف کند.
مسئولیت یک رجیستا در هنگام مالکیت توپ، دریافت توپ از خط دفاع یا دروازهبان و انتقال آن به فضای مناسب است. آنها هنگام صاحب توپ شدن کاملا تحت فشار هستند؛ بنابراین باید آگاهی محیطی بالایی داشته باشند.
در زمان عدم مالکیت توپ، این بازیکنان باید فورا عقبنشینی کرده تا در مرکز زمین قرار بگیرند و همچنین باید قابلیت بالایی در قطع توپ و بستن خطوط پاس را داشته باشند.
مزایای بازی با رجیستا این است که اغلب برای دریافت توپ آزاد هستند و به تیم کمک میکنند تا خودشان را به مناطق خطرناک زمین منتقل کنند. باعث ایجاد اضافهبار در نیمه هجومی و افزایش خلاقیت در تیم میشوند.
از آنجا که اغلب بازیکنان رجیستا بازیکنان تکنیکی هستند که تمرکزشان روی مالکیت توپ است، به بازیکنانی از نوع تخریبی در کنار خود نیاز دارند. اغلب توانایی دفاعی و پوشش سریع زمین را ندارند.
• تخریبگر (Destroyer): این بازیکنان را میتوان باقیمانده هافبک های سنتی در فوتبال مدرن نامید و هدف آنها پوشش فضای جلوی مدافعین است و کارشان خراب کردن بازی تیم حریف و به هم زدن تاکتیکهای آنها است. این هافبکها معمولا قدرت بدنی بالا و همچنین مهارت خوبی در تکل زدن و نبرد تن به تن و قطع توپ حریف دارند و باید قدرت بازیخوانی آنها هم بالا باشد.
از نقاط ضعف آنان میتوان از قدرت تکنیکی و پاس و البته فرست تاچ به شدت ضعیف آنان سخن گفت. البته در فوتبال مدرن این هافبکها جای کمتری در تیمهای بزرگ دارند.
مانند: کاسمیرو، روی کین
• نگهدارنده (Holding): معمولا در زمین خودی حضور دارند و در دفاعهای ایستا عملکرد مناسبی دارند و روی ریتم بازی و حفظ مالکیت متمرکز اند. البته این نوع بازیکنان سعی دارند بیشتر از ضد حملات حریف جلوگیری کنند و در زمان مالکیت توپ، با پاسهای کوتاه در تلاش اند تا توپ را به سایر بازیکنان هجومی و خلاق برسانند.
از قدرت فرست تاچ بالایی برخوردارند.
در حملات تیم را پایهگذاری میکنند، اما در دفاع تیم را آسیب پذیر میکنند؛ چون معمولا قدرت بدنی، سرعت و قدرت تکل بالایی ندارند و در نبردهای تن به تن معمولا کم میآورند.
مانند: جورجینیو، بوسکتس، ژاوی
• بازیساز عمیق (Deep-lying Playmaker): میتوان گفت نوع تهاجمیتر هافبکهای هولدینگ هستند؛ تقریبا یک خط جلوتر از هافبک دفاعی تیم قرار میگیرند.
دقت پاس بسیار بالایی دارند و معمولا در دادن پاسهای عرضی و قطری توانایی ویژهای دارند. در لحظات بحرانی و در تنگناها با پاسهای تعیین کننده، ضمن کمک به تیم، توپ را هم از مخمصه در میآورند.
از این نوع هافبکها نمیتوان خیلی انتظار خلق موقعیت داشت؛ چون بیشتر بازیگردانی میکنند تا خلق موقعیت. البته در امور دفاعی هم نسبت به پست و وظایفشان مهارتهای خوبی دارند.
مانند: کروس، گندوغان، آرتور ملو، ژاوی، پیرلو
• ولانته (Volante): میتوان گفت این مدل بازیکنان ترکیبی از تمامی حالتهای بالا هست که توضیح داده شد؛ درواقع ترکیبی از مهارتهای تکنیکی و فیزیکی هستند که در نتیجه میتوان گفت تلفیقی از هافبک دفاعی تخریبگر و هولدینگ.
هم دید نسبتا خوبی دارند و هم میتوانند نبض بازی را تا حدودی کنترل کنند و هم در امور دفاعی مهارتهای کافی را دارند.
سبک ولانته را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
نخست، هافبک دفاعی ولانته از نوع تخریبگر؛ مانند: ماکلله، فابینیو، فرناندینیو
دوم، هافبک دفاعی ولانته از نوع هولدینگ؛ مانند: بوسکتسِ در اوج، ماتیچ، رایس، رودری، بروزوویچ
• نیمه میانی (Center-half): پست تاریخی هافبک میانی (Central Half-back) به تدریج از خط میانی عقبنشینی کرد تا محافظت بیشتری از خط دفاعی در برابر مهاجمان مرکزی کند.
آن نقش دفاعی اختصاصی در مرکز هنوز هم معمولا به عنوان نیمه میانی (Center-half) شناخته میشود.
در فوتبال ایتالیا، این پست به عنوان متودیستا (metodista) شناخته میشد، زیرا در سیستم متدوی ویتوریو پوتزو به نقشی فزاینده و مهم تبدیل شد. اگرچه این اصطلاح بعدا برای توصیف بازیکنانی که در نقش هافبک دفاعی عمل میکردند، استفاده شد، اما برای بازیکنانی که علاوه بر وظایف دفاعی، مسئولیتهای خلاقانه نیز داشتند، نیز به کار میرفت.
سیستم متودو (Metodo) یا WW به دلیل تواناییاش در ایجاد تعادل بین دفاع و حمله، به ویژه در زمان خود، بسیار مورد توجه بود. این سیستم به تیمها اجازه می داد تا از طریق یک هافبک میانی مستحکم، دفاع قوی را حفظ کنند و در عین حال، با استفاده از هافبکهای هجومی، خطر حمله را افزایش دهند.
در این سیستم Mediano (میانی) نقش هافبک دفاعی را بر عهده داشت و Mezzala نقش هافبک هجومی را داشت و به کناره های زمین میرفتند.
● هافبک مرکزی (Central Midfielder)
مغز متفکر هر تیم هستند. آنها هم وظایف تهاجمی دارند و هم وظایف دفاعی و میشود گفت بازیکنان کاملی هستند. از انواعشان هافبک باکس تو باکس است. باید توانایی دریبلزنی و شوتزنی داشته باشند.
مانند: زیدان، ژاوی، پیرلو، مودریچ، لمپارد، جرارد
• باکس تو باکس (Box-to-box): هافبکهایی هستند که از باکس خودی تا باکس حریف باید دائما در رفت و آمد باشند و فضای وسیعتری را باید پوشش دهند.
مهمترین ویژگی این بازیکنان استقامت بالای این بازیکنان است. نیاز نیست که خیلی تکنیکی باشند یا خیلی تکلزنهای قهاری باشند یا از هوش بازی بالایی برخوردار باشند و یا شوتزن باشند یا سرعت خاص داشته باشند؛ اما نباید در تمامی زمینههای نامبرده ضعف زیادی داشته باشند. در واقع باید در تمامی ویژگیهای یک هافبک، یک تعادل نسبی داشته باشند.
مانند: انگولو کانته، آرتورو ویدال، متوئیدی، فرد
• شاتلر (Shuttler): این نوع بازیکنان از دقت پاس و سرعت و چابکی و همینطور قدرت دریبلینگ بالایی برخوردارند. البته اغلب دوندگی بالایی هم دارند؛ شاید اندازه یک هافبک باکس نباشد، اما از بقیه هافبکها دوندگی بیشتری دارند.
در امور دفاعی به مراتب از هافبکهای Deep-Lying Playmaker تواناتر هستند و از هافبکهای باکس ضعیفتر. مثل پل ارتباطی هستند و وظیفه دارند توپ را از دفاع تا به خط حمله منتقل کنند و معمولا پاسهای مالکانهای میدهند و همینطور با دریبلینگی که دارند توپ را از دفاع به حمله منتقل میکنند.
این بازیکنان در فوتبال امروزه کارایی بسیار بالایی دارند؛ چون امروزه تیمها بیشتر مایل هستند تا از روی زمین به دروازه حریف برسند، تا اینکه یک بازیکن را عقب نگه دارند و او هم با بزن زیرش موقعیت خلق کند. البته از طرفی چون تیمها اکثرا پرس از بالایی دارند حضور این بازیکنان میتواند ترفندی برای فرار از پرس باشد. میتوان گفت نمونه مدرنتر هافبک باکس هستند.
مانند: مودریچ
• متزالا یا بال میانی (Mezzala): در فوتبال ایتالیا، برای توصیف موقعیت یک یا دو هافبک مرکزی که در دو طرف یک هافبک دفاعی یا بازیساز بازی میکنند، استفاده میشود. متزالا بازی را به عنوان هافبک مرکزی شروع میکند، اما بیشتر در نیمفضاها و گاها کنارههای زمین دیده میشود؛ هافبکی که بین مناطق مرکزی و کنارهها (بالها) فعالیت کرده و شکاف بین دفاع و حمله را پر میکند و پیوند میدهد.
این اصطلاح در ابتدا برای نقش یک مهاجم داخلی در سیستمهای WW یا Metodo به کار میرفت و وظیفه داشت بازی را بین خط دفاع و خط حمله پیوند داده و به عنوان یک بازیساز ثانویه عمل می کرد، اما بعدا نوع خاصی از هافبک مرکزی را توصیف کرد. در ۴۳۳، متزالا به عنوان یکی از دو هافبک مرکزی هجومیتر در خط میانی سه نفره عمل میکند. در انتقال از دفاع به حمله نقش مهمی دارد. توانایی متزالا در یافتن کانالهای عبوری در نیمفضاها و بهره برداری از آنها، مهم است. او بیشتر اریب حرکت میکند.
همچنین در کارهای دفاعی از قبیل پرس کردن، پوشش نیمفضاها در یکسوم دفاعی و پوشش مدافعان کناری، شرکت میکند.
او با دریبلزنی، پاسهای سریع، چرخیدن و حفظ مالکیت، خلاقیت و هوش تاکتیکی به دنبال نفوذ در عمق است. او به قدرت بدنی قویای نیاز کمتری دارد.
مانند: اینیستا، دی بروینه، مودریچ، مولر
• مفسر فضا (Raum-deuter): همان نقش متزالا در آلمان به عنوان مفسر فضا شناخته میشود. این نقش اگرچه دقیقا یک متزالای سنتی نیست، اما شباهتهای زیادی با این پست دارد. بازیخوانی، توانایی یافتن کانالهای عبوری و مهارت رسیدن به محوطه برای گلزنی و بهترین فضاها از ویژگیهای آنهاست. آنان از خلاقیت و سرعت و تکنیک بالایی برخوردار نیستند.
درکل یک بازیکن کناری با ذهنیت تهاجمی، که به مناطق تهاجمی مرکزی مؤثر حرکت میکند تا فضاهایی را پیدا کند که از آنجا بتوانند پاس دریافت کنند و گل بزنند یا پاس گل بدهند، در حالی که سایر همتیمیها با دور کردن حریفان از آنها، فضا ایجاد میکنند.
مانند: توماس مولر
● هافبک کناری (Wide Midfielder)
این هافبکها شبیه وینگرها هستند. درگذشته که تیمها با سیستم ۴۴۲ بازی میکردند دیگر چیزی به نام وینگر وجود نداشت و وظایف آنها را هافبکهای کناری انجام میدادند. در حمله و دفاع کمک میکنند. بیشتر در سیستمهایی که با ۴ هافبک بازی میکنند وجود دارد و بیشتر از وینگرها نقش دفاعی دارند. در فوتبال مدرن خیلی کمتر دیده میشوند و تیمها بیشتر با وینگرها بازی میکنند.
مانند: رایان گیگز، دیوید بکام
• تورنانته (Tornante): در فوتبال ایتالیا، نقش هافبک کناری به عنوان Tornante (بازگشت) شناخته میشود؛ این نقش از نقش یک مهاجم خارجی (Outside Forward) سرچشمه گرفته است و به این دلیل به این نام شناخته میشود که اغلب بازیکنان این پست را ملزم میکرد تا علاوه بر کمک به خط میانی و حمله، به عقب برگردند و در انجام وظایف دفاعی به خط دفاعی کمک کنند و ویژگیهای یک وینگر و هافبک دفاعی را با هم دارد.
● هافبک هجومی (Attacking Midfielder)
آنها بین هافبکها و مدافعین حریف و پشت سر مهاجم نوکهای خودی قرار میگیرند. تقریباً با مهاجمین دوم خصوصیات یکسانی دارند؛ یعنی آنها هم باید تکنیک و قدرت حفظ توپ خوبی داشته باشند، خوب شوت بزنند و بتوانند پاسهای خوبی به مهاجم نوک بدهند.
مانند: مسی، برونو فرناندز، کوین دیبروینه
• بازیساز (Playmaker): این نوع هافبکها معمولا در پست AM قرار میگیرند و از قدرت پاس بسیار بالایی برخوردارند و به لطف این مهارتهای خود در خلق موقعیت برای بازیکنان همدست خود موفق عمل میکنند. معمولا از قدرت شوتزنی نسبتا بالایی هم برخوردارند.
اغلب بازیکنانی با این سبک در کارهای دفاعی به شدت ضعیف هستند و تقریبا در دفاع تیمی شرکت خیلی کمی دارند. بیشتر منتظر اند تا توپ در مالکیت تیم خودی باشد تا وارد عمل شوند.
در فوتبال روز مربیان نقشهای اینگونه را کمتر به بازیکنان خود میدهند.
مانند: اوزیل، اسنایدر
• بازیساز پیشرفته (Advanced Playmaker): به شدت خلاق هستند و میتوانند موقعیت جدی خلق کنند.
این نوع هافبکها به دو بخش تقسیم میشوند:
اول، بازیساز پیشرفته تهاجمی. بیشتر در پست AM استفاده میشود و معمولا به کنارهها مایل میشود و برای فولبکهای مدافع مزاحمت ایجاد میکند و سانتر میکند؛ چون با مانور دادن در کنارهها و حرکت کردن به وسط باعث میشود فولبکها هرازگاهی وظیفه اصلی خودشان که مهار بازیکنان کناری تیم مهاجم است را فراموش کرده و به دنبال بازیساز بیفتند که نتیجه آن کم عرضتر شدن دفاع تیم حریف میشود.
مانند: دیبروینه، کوتینیو
دوم، بازیساز پیشرفته پشتیبان. بیشتر مایل به مرکز است و اغلب در پست CM قرار میگیرد و با دادن پاسهای در عمق به موقعیت سازی برای همتیمیهایش میپردازد.
مانند: فابرگاس
هافبکهای Advanced Playmaker معمولا در امور دفاعی از Playmakerها بهتر اند و دوندگی بیشتری دارند، اما ضعف بیشتری دارند نسبت به شاتلرها یا Deep-lying Playmakerها.
• ترکوارتیستا (Trequartista): پشت مهاجم هدف و جلوتر از هافبکهای میانی به بازی گرفته میشود. کلمه ترکوارتیستا اصطلاحی ایتالیایی است به معنی سه چهارم است. ترکوارتیستا هافبکی خلاق و باهوشی است که از تکنیک بالایی در هنگام پا به توپ بودن برخوردار است.
بازیکنی با این سبک را نمیتوان خیلی در قامت یک هافبک حساب کرد. باید تلفیقی از یک هافبک و مهاجم باشد. چنین بازیکنی هم وظیفه گلسازی دارد و هم گلزنی، شوتزنی.
این بازیکن معمولا در بخش کناری زمین قرار میگیرد و دائما در حال تلاش برای ایجاد موقعیت گلزنی به هر شکل ممکن است.
معمولا قابلیت عبور از بازیکنان مقابل خود را دارد و با توپ بیشتر به سمت مرکز حرکت میکند و به دنبال ایجاد موقعیت گلزنی است.
او بازیکن سریعی است که پشت مهاجمین تیم، وظیفه دارد که نظم خط دفاعی حریف را بهم بزند و با جابجاییهای دائمی و تکنیک بالایش در لایههای خطوط دفاعی حریف، شکاف و روزنه ایجاد کند تا برای همتیمیهایش، موقعیت و فرصت گلزنی ایجاد کند. قدبلند، جثه بزرگ و قویای ندارد.
مانند: دیبالا، رونالدینیو، زیدان
• ۱۰ کاذب یا وینگر مرکزی (False 10): گرچه ظاهرا روی کاغذ به عنوان هافبک تهاجمی بازی میکنند، برخلاف یک بازیساز سنتی که پشت مهاجم در مرکز زمین میماند، هدف ۱۰ کاذب این است که هنگام مالکیت توپ از موقعیت خود خارج شده و به کنارهها بروند تا به وینگرها و فولبکها کمک کنند تا کنارهها را تحت فشار قرار دهند. این به معنای دو مشکل برای هافبکهای حریف است؛ یا اجازه میدهند ۱۰ کاذب به کنارهها برود و حضور آنها، همراه با وینگر و فولبک، یک مزیت سه در مقابل دو بازیکن در کنارهها ایجاد میکند، یا آنها ۱۰ کاذب را دنبال میکنند، اما در مرکز زمین فضایی را برای وینگرها یا هافبکهای هجومی باقی میگذارند تا از آن استفاده کنند.
بازیکنان شماره ۱۰ کاذب معمولا وینگرهای سنتی هستند که به آنها گفته میشود در مرکز زمین بازی کنند و روش طبیعی بازی آنها باعث میشود که به کنارهها بروند و به دنبال ارسال توپ به داخل محوطه جریمه برای همتیمیها باشند. گاهی اوقات، بازیکن شماره ۱۰ کاذب میتواند به شیوهای متفاوت در کنار یک بازیکن شماره ۹ کاذب، معمولا در آرایش ۴۶۰ به شکل آرایش ۴۲۲ یا ۴۲۳۱ عمل کند. هنگامی که سایر مهاجمان یا ۹ کاذبها به عمق میروند و مدافعان را از ۱۰ کاذبها دور میکنند و فضایی در وسط زمین ایجاد میکنند، بازیکن شماره ۱۰ کاذب نیز با استفاده از این فضا و خارج شدن از موقعیت خود، مدافعان را غافلگیر میکند و اغلب با دریبلهای تهاجمی به سمت دروازه یا دویدن به سمت پاسهای ۹ کاذب، مدافعان را غافلگیر میکند که به نوبه خود آنها را قادر میسازد تا فرصتهای گلزنی ایجاد کنند یا خودشان برای گلزنی اقدام کنند.
مانند: اوزیل، مسی، هازارد، خامس رودریگز
• ۱۰ کلاسیک (Classic 10): به یک هافبک خلاق و تهاجمی اشاره دارد که اغلب در مرکز پشت مهاجمان قرار میگیرد و به خاطر مهارتهای دید، پاسکاری و دریبلزنیاش شناخته میشود. آنها به عنوان یک بازیساز عمل میکنند، حملات را هماهنگ میکنند و خط میانی و حمله را به هم متصل میکنند. در حالی که به طور سنتی این نقش بر خلاقیت متمرکز است، نسخههای مدرن شماره ۱۰ اغلب به بازی همه جانبهتری، از جمله مشارکتهای دفاعی، نیاز دارند.
مانند: مارادونا، مسی
• همهکاره (All-round): بازیکنی همه فن حریف در فوتبال است که در هر دو جنبه تهاجمی و دفاعی عملکرد فوقالعادهای دارد.
برای این نوع از هافبکها نمیتوان نقش خیلی خاصی نام برد؛ چون معمولا در تیمهایی با خط هافبک کم مهره و ضعیف دیده میشوند. معمولا تمامی وظایف سایر هافبکها را بر عهده دارند.
آنها میتوانند مالکیت توپ را پس بگیرند، تکل بزنند، پاسها را قطع کنند و برای دفاع از محوطه جریمه خودی به عقب برگردند. فرصتهای گلزنی ایجاد کنند و در فواصل کوتاه و بلند پاسهای دقیقی بفرستند و میتوانند موقعیت خود را با نیازهای تیم تطبیق دهند.
مانند: پوگبا در منچستر، برونو، کواچیچ
▼ حمله
● مهاجم نوک (Striker)
هدف اصلی این مهاجمین گل زدن توپهایی است که به آنها میرسد. بنابراین این بازیکنان باید قدرت گلزنی بالایی داشته باشند. چهارچوب شناس باشند، سرزن باشند، قد و قامت خوبی داشته باشند، تکنیک هم داشته باشند، تمامکنندگی بالایی داشته باشند.
بین تمامکننده (Striker) و مهاجم مرکزی (CF) تفاوتهای بارزی وجود دارد؛ هر چند که دارای وظایف مشابهی میباشند. معمولا تمامکنندها با دوندگی زیاد در بازی مدافعین مداخله میکنند و سعی در فرار از تله آفساید را دارند و اکثرا در تلاش اند تا نزدیک به خط دروازه بازی کنند.
مانند: لواندفسکی، بنزما، هالند
• مهاجم هدف (Target Man): معمولا جثه بزرگ و قویای دارد و با قدرت سرزنی و نگهداری توپ، در تلاش خلق موقعیت است.
مانند: زلاتان
• شکارچی (Poacher): با سرعت عمل بالای خود، در محوطه جریمه در کمین فرصت برای گلزنی است.
مانند: فالکائو
• مهاجم کامل (Complete Forward): ترکیبی از مهارتهای مختلف مثل سرعت، تکنیک، تمامکنندگی و قدرت بدنی را دارد.
مانند: آنری
● مهاجم مرکزی (Center forward)
یک مهاجم مرکزی تنها یک وظیفه اصلی دارد و آن هم گلزنی است. معمولا مربیان یک تمامکننده که شانه به شانه دفاع آخر تیم مقابل بازی میکند، در خط حمله قرار میدهند و یک مهاجم پیشرو در موقعیت عمیقتری به کار میگیرند تا به ایجاد و یا خلق موقعیتها، به گلزنی منجر شود.
در سابق مهاجمین مرکزی به عنوان مهاجم هدف برای خط دفاع محسوب میشدند که وظیفه آنها ایجاد حواس پرتی برای مدافعین و استفاده خود و هم تیمیهایشان از فرصتها برای گلزنی بود، ولی معمولا این بازیکنان دارای سرعت و چابکی بیشتری نسبت به دیگران هستند.
با ضربه سر از طریق ارسالهای عرضی به گل میرسند. با قدرت بدنی خود هنگام چرخیدن از توپ محافظت کرده و گل میزنند. با دریافت پاسهای بلندی که پشت سر مدافعین تیم مقابل ارسال میکنند و جمع کردن توپ به گل میرسند.
مانند: رونالدو نازاریو، لواندفسکی، سوارز
● ۹ کاذب (False 9)
یک مهاجم مرکزی شماره ۹، اگر در منطقه یا نقشی که دارد بازی نکند، او دیگر شماره ۹ حقیقی (True Number 9) نیست. نخست در پست مهاجم نوک است، اما به دلایل تاکتیکی به جای ایستادن در اطراف باکس حریف، به سمت خط میانی، به عقب حرکت میکند تا با ایجاد فضای خالی در خط دفاعی حریف، به همتیمیهایش کمک کند تا موقعیتهای بهتری برای گلزنی ایجاد کنند.
قرار گیری یک مهاجم در موقعیت سنتی خودش، مارک شدن توسط یک مدافع مشخص را در پی دارد، اما با این تاکتیک دو مدافع حریف آزاد میشوند. این دو مدافع نمی.دانند که کدام یک از آنها باید مهاجم حریف را دنبال کند. آنها در دوراهی بسیار بدی گیر میافتند؛ یا باید به دنبال هدف خود (مهاجم نوک در نقش False 9) تا خط هافبک حریف بروند، یا در منطقه دفاعی تیم، از زوج خود دور نشوند و حرکتی نکنند.
مانند: توتی، مسی، فابرگاس
● مهاجم سایه یا مهاجم دوم (Shadow Striker or Second Striker)
کمی عقبتر از مهاجم نوک بازی میکنند و علاوه بر خاصیت تمامکنندگی، باید تکنیک مناسب و قدرت حفظ توپ بالایی داشته باشند و بتوانند با حفظ توپ، فرصت و زمان لازم را برای جایگیری مناسب مهاجم نوک ایجاد کنند.
مانند: مولر، گریزمان، مسی، دیبالا
● وینگر (Winger)
وینگرها در کنارههای زمین قرار میگیرند.
در نیم فضاها (Half-space) جایگیری میکنند. وینگرها مهاجمین گوشهای هستند.
این مهاجمین لازم نیست سرزن و قدبلند باشند، اما باید تکنیک و سرعت خوبی داشته باشند و بتوانند مدافع خود را جا بگذارند. باید شوتزنهای خوبی باشند و بتوانند ارسالهای خوبی روی دروازه برای مهاجمان سرزن بفرستند.
مانند: مسی، رونالدو، صلاح، امباپه، نیمار، بیل
• وینگر سنتی (Traditional Winger): به طور سنتی، وینگرها در سمتی مطابق با پای قویتر خود بازی میکنند و بیشتر بر روی ارسال سانتر از کنارهها تمرکز دارد و پاسهای دقیق خود، موقعیت گلزنی خلق میکند.
مانند: بکام
• وینگر معکوس (Inverted Winger): نوعی وینگر که در سمت مخالف پای مورد علاقه خود بازی میکند. اغلب به داخل میآیند و بیشتر بهعنوان مهاجمان داخلی (Inside Forward) یا هافبکهای هجومی عمل میکنند و با پای قویتر خود، با دریبلزنی و شوتزنی، بهدنبال گلزنی و خلق موقعیت هستند.
میتوانند مدافعان کناری را به سمت داخل زمین بکشند و فضا را برای نفوذ وینگرهای همتیمی خود یا مدافعان کناری باز کنند. با نفوذ به داخل محوطه جریمه و ارسال سانترهای زمینی و هوایی، میتوانند موقعیت گلزنی ایجاد کنند.
با حرکت وینگر، اما ممکن است در مرکز زمین ازدحام ایجاد شود و این امر میتواند باعث از دست رفتن توپ و ضدحمله حریف شود و باعث نفوذ مدافعان کناری حریف و ارسال سانتر از جناحین شود.
مانند: آرین روبن، مسی
مطالب فوق از منابع مختلف گردآوری شده است.
پست مرتبط: https://www.tarafdari.com/node/2595343