در هوای خاطراتت زیر بارانم هنوز من پریشانم پریشانم پریشانم هنوز
تو فقط یکبار از من بی تفاوت رد شدی من برای رد پای تو خیابانم هنوز
گفته بودی حبس کردی در تنت عطر مرا پس کجا رفتی،کجا رفتی چرا رفتی چرا
از همان روزی که تو رفتی همه شاعر شدیم من خیابان قاصدک ها شاخه ها گنجشک ها
در آشیان قلب من تو صاحب قلمرویی تمام جان من هنوز تویی تویی فقط تویی
بعد تو قلبی که عاشق بود بی منطق شده بعد تو همخواب و هم پیمانه ام هق هق شده
من تو را تکثیر کردم در جهان با عشق و شعر یادِ من کن هر کجا دیدی کسی عاشق شده
در آشیان قلب من تو صاحب قلمرویی تمام جان من هنوز تویی تویی فقط تویی