سلام دوستان
تو چندین سالی که طرفدار رئال مادرید بودم امسال بدترین سال ممکن هست
بخاطر اینکه پرز فکر کرده رئال مادرید یه ابزاری هست برای پول دراوردن خودش اصلا به فکر فوتبال پاک نیست اصلا برای آکادمی رئال برنامه ای نیست فقط پول پول پول درسته ثروتمند ترین تیم جهانیم اما ثروت در کنار برنامه ریزی باید باشه
از رفتار بازیکنان درون زمین کاملا مشخصه از این سیاست پرز خوششون نمیاد همگی آشفته هستند اونا به آنجلوتی نیاز داشتند که مثل یه مادر به حال تیم دلش میسوخت اما پرز حس مادری حالیش نبود پول براش مهمه اینکه با خرج های بیموردش فقط بگه ما بهترین و گرانترین خرید ها انجام میدهیم ولی ما اینو نمیخواهیم ما رئال 2012 میخواهیم ما رئال 2014 آنجلوتی میخواهیم من نمیفهمم چرا کلوب را نیورد به رئال، برید ببینید همین کلوب با جوی که به تیم میده چجوری دارند تیم هارو له میکنند در کمال ناباوری ساوتهمپتون را 6 تایی کرد رافا بنیتز اصلا به درد تیم رئال مادرید نیمخوره رافا به درد تیم های درجه 2 میخوره رئال جای بزرگان هست
رئال مادرید نیاز به تغیرات بزرگی داره مثلا عوض کردن مدیریت باشگاه و مربی
آخه ما چه طرفدارها چگناهی کردیم که باید غصه بخوریم که پرز طمع پول بیشتر را داره
بهرحال مهم اینه: من بشخصه با همین وضعیت سخت با فریاد میگم رئال مادرید عاشقتم تمام اعضا و جوارح من یه عمری از همین تیم شکل گرفته مگه میشه با این مشکلات از تیم دل کند مثل مادری که وقتی فرزندش مریض هست پشت فرزندمون هستیم رئال مادرید فرزند من است با چه خون دل هایی پرورشش دادیم حالا بیایم با یک بیماری فرزندمون را رها کنیم ابدا ......میگذرد این روزها .. فعلا که فوتبال روی خوشش را به خانواده رئالی ها نشون نمیده ولی میگذرد .....تو فوتبال پستی وبلندی زیاده یه سال 22 تا پشت سرهم میبری یه سال هم اینجوری لای منگه گیر میکنی
فراموش نکنید این تیم رئال مادریده تیمی که محبوب ترین تیم جهانه اینو من نمیگم اینو آمار و ارقام میگه
این همون تیمیه که 10 جام اروپا را داره تیم های دیگه آرزوشونه همین الان هم جایگاه رئال را داشتند
این همون تیمیه که در کل تاریخ اروپا در صدر افتخارات ایستاده ایم
فعلا که پرز بدجور تحت فشاره صفحات اجتماعیش پر شده از شعارهایی علیه او و رفتنش از رئال مادرید
ایشالا که هرچه زودتر از رئال مادرید برود
دی استفانو اگه از گور بلند بشه دو دستی به سر خود میزند با این فاجعه تاریخی که پرز به بار اورده
بهرحال بگذریم دوستان رئالی به خود افتخار کنید که طرفدار بهترین تیم تاریخ فوتبال جهان هستید این دوران بزودی تمام میشه و همان رئالی میشیم که هر کسی آرزو داره طرفدارش بشه جالبه تو این برهه زمانی که رئال تو بحران به سر میبره بازکنای حریف یا حتی افراد آماتور هم شیر شدند خودشون را به رئال میچسبونند و بیانیه می دهند تا اینجوری تیتر روزنامه ها و محافل اجتماعی شوند بینید چقدر رئال بزرگه که با هرشکستش همه میان و یجورایی خودشون را با تحقیر کردن رئال بزرگ میکنند اما کاملا در اشتباه هستند نه تنها شخصیتشون را له میکنند بلکه منفورترین آدم بین طرفداران فوتبال می شوند از پیکه گرفته تا سانچز و مورینیو و و و و و ..............
در آخر میگم ما رئالی ها این فرزند بی جهت بزرگ نکرده ایم که با این باد ها بلرزیم با تمام قوا پشت تیممون ایستاده ایم و این مشکلات را تحمل میکنیم روز های خوب ما هم میرسه
فرزندم(رئال مادرید) دوستت دارم ♥
در پایان این متن را تقدیم میکنم به عشقمون رئال مادرید
آنگاه که در خاکستری لحظه ها، واژه های مهر آمیز ذهن بارانی ات نقش رنگین کمان را بر تنهایی ام رنگ می زد، اندیشه روزهای تاریک آرام آرام به لطافت نگاه پری گونه ات پیوند می خورد، و پایان آرزوهایم را آغازی برای دنیای دیگری بود. ازدحام پر هیاهوی آدمک ها زیر سایه حرف هایت چهره از نور پر می کشید، و ثانیه های پرتلاطم آمدن ها و رفتن ها به دنبال خلوتی برای سکوت در کوچه های تنهایی پرسه می زد. قصه این دلدادگی خاطرات شب هایی بود که رویای بعید تو را به طلوع نزدیک می کرد، و ساز پریشان مرا به دنیای ناشناخته نت هایی می برد که از سر انگشتان تو زخمه نواهای غریب بود. قانون این دنیای بیگانه حکم عادلانه ای برای این احساس نداشت. به جرم دوست داشتنت تنها تر از قبل روی دیوار قلبم ثانیه های نبودنت را خط می کشم، و برای فراموش کردنت تمرین دم های بدون بازدم می کنم.
نگار من
واژه هایی که به سوی نگاه تو خلق می شوند، تعلق به هیچ زمان و مکانی ندارند. خاص تو و برای روح زیبای تو نقش کاغذ می شوند. بهانه ای برای نوشتن نیست، جز برای تو، بی آنکه حتی بخوانی...! "دوستت دارم" هایم را پشت روزهای ابری دلم پنهان می کنم، و روی ماه بعیدت را در دنیای ناشناخته کلماتی جستجو می کنم که فرسنگ ها فاصله را به رخ می کشند. نگاه مستانه ات، طره پریشان و سرخی لبانت، و لطافت دستان پرمهرت، بهانه این دلبستگی نبود. قداست وجودت، که تمام پروانه های دنیا را به دور شمع سوزان درونت به پرواز در می آورد، روح پریشان مرا به ستیز با سنگ های بیستون و عزیمت به قاف ترین لحظه های دوست داشتن می کشاند.
نگار من
بی وفایی هایت، شیرین ترین زخمه هاییست که ساز درونم را نوازش می کند، حکایت عاشقانه هایی که اساطیر تاریخ بدان مغرور اند، و خشنود از این حادثه عاشقانه دوستت دارم...
و به هیچ روی خاطره حضور واژه هایت را فراموش نخواهم کرد...