وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ
و هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست ، همیشه بدی ( خلق ) را به بهترین شیوه ( که خیر و نیکی است پاداش ده و ) دور کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد.
سوره مبارکه فصلت آیه شریفه 34
ترجمه استاد الهی قمشه ای
دولت تركيه مياد سريال مي سازه،و اون سريال رو با يك دهم قيمت با كلي سوبسيد و امتياز و اشانتيون به شبكه هاي خدانشناس و نادان ميفروشه كه براي مردم ساده دل ايران پخش كنند،
تو اين سريال قدرت عثماني رو به رخ ميكشه و سلطان سليمان رو مردي نيك و خدا دوست و عادل و ... به تصوير ميكشه،در صورتيكه تاريخ عكس اين موضوع رو اثبات ميكنه،سليمان مردي جنگ طلب،قدرت طلب،خونريز و غارتگر و هوسران و متجاوز و ...بوده،و البته از نظر ظاهري هم كريه!!
كه بارها به ايران حمله ميكرده تا ايران رو فتح كنه و مذهب سني رو گسترش بده!!كه تا هندو پاكستان به كل سني بشند،
در تاريخ ثبت شده تو يكي از حملاتش به ايران بالغ بر ٢٠ هزار نفر از مردم رو قتل عام ميكنه!!
در تاریخ كوروش نامی رو داريم كه در تاريخ هرودت و ... ازش به بزرگي ياد كردند و در مورد ذوالقرنين بودن هم حرف و حديث بسيار است!
در تاريخ تا زمانيكه كوروش بوده از ايراني و اخلاق و رفتارشون بسيار نيك تمجيد ميكردند اما درست يكصد سال بعد تمام تاريخ نويسان ايراني ها رو سرزنش كردند!
در تاریخ تنها کسی که به نشانه های ذکر شده در قرآن نزدیک است کوروش می باشد
عده ای بخصوص سنی ها اسکندر را ذوالقرنین می نامند.
علامه طباطبايي در تفسير الميزان با نقل اين نظريه از كتاب تفسير كبير فخر رازي و اشاره به برخي از رواياتي كه چنين ديدگاهي را مطرح كردهاند اين نظريه را به چالش ميكشد. عمدهترين نقدي كه علامه بر اين نظريه وارد ميسازد اين است كه: ذوالقرنين طبق آيات قرآني انساني موحد و بنده صالح خداوند بوده است در حالي كه اسكندر مقدوني داراي چنين اوصافي نيست؛ گذشته از آن در تاريخ ثبت نشده است كه اسكندر با قوم يأجوج و مأجوج به نبرد پرداخته و در برابر آنان سدي بنا كرده باشد. اين مفسر والامقام، حتي توجيه برخي از مؤلفان براي اثبات اين ديدگاه را نپذيرفته است؛ توجيهي كه در آن از وجود دو اسكندر در تاريخ نام برده شده است: اسكندري يوناني تحت تربيت ارسطو كه متاخرتر از اسكندري است كه قرآن از او به نام ذوالقرنين ياد كرده است، كه فاصله زماني اين دو در تاريخ بيش از هزار سال است. گر چه اين گمانهزني ميتواند برخي از شبهات مطرح شده را در مورد مصداق ذوالقرنين برطرف سازد اما مرحوم علامه حتي چنين توجيهي را نميپذيرد و مصرانه معتقد است كه شواهد تاريخي به ويژه آيات الهي منطبق با چنين مصداقي نيست.
یک استاد داشنگاه هم اومده بود میگفت علامه طباطبایی تحت تاثیر جو و تبلیغات کوروش رو ذوالقرنین دونسته!
این چه حرفی است!قطعا این سخن ناپسند از روی لجاجت و کوردلی و نادانی است.اولا ایشون نزدیک ترین شخص رو کوروش دونسته!دوما علامه طباطبایی از بزرگترین مفسران و فیلسوفان و دین پژو هان و ... بوده که ایشون رو شیخ بهایی دوران نامیده اند!چطور یک استاد دانشگاه که مفسر قرآن هم نیست حکم صادر می کنه؟
ابوالكلام آزاد وزير فرهنگ هندوستان که بی طرف و فارغ سیاست حاکم بر حال و گذشته است و مفسر قرآن است هم شوهاد و قرائن را بر کوروش بودن ذوالقرنین نزدیک میداند و همچنین بیاری از مفسرین قرآن و ...
از نظر گسترش و فتح سرزمین ذوالقرنین به مغرب زمین رسیده و در تاریخ تنها در این مورد به کوروش میرسیم
قصد ندارم وارد جزییات بشم که منابع بسیار در دنیای مجازی و واقعی برای جوینده موجود است
از مجموعه شواهد موجود، این موضوع به دست میآید که کوروش با توجه به منش و رفتارش فردی یکتاپرست و به احتمال فراوان پیرو آیین زرتشتی بوده است. پرستش مردوک در میان ایرانیان جایگاه خاصی نداشته است و ارتباط باورهای دینی کوروش با مردوک بسیار بعید مینماید.
در دین زرتشت هم نماد فروهر و پندار نیک.گفتار نیک.کردار نیک داریم که خلاصه ای از گفتار حضرت علی (ع) است که میفرمایند:
مراقب افکارت باش که گفتارت میشود، مراقب گفتارت باش که رفتارت میشود، مراقب رفتارت باش که عادتت میشود، مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود.
گفتههایی از طرف برخی گفته میشود که کوروش به دلیل حمایت از یهودیان، یهودی بوده است! اگر هم فرض کنیم که گفته آنها درست باشد آیا یهودی بودن در آن زمان گناه به حساب میآمده است؟ آیا باید از امثال حضرت دانیال هم خرده گرفت که در آن عصر پیرو آیین یهودی بوده اند؟ به هر حال با توجه به شواهد و مدارک گوناگون، احترام به ادیان گوناگون در زمان هخامنشیان، از جمله احترام به دین یهودی، از سیاستهای عصر هخامنشیان بوده است و یهودی بودن کوروش بسیار بعید به نظر میرسد.
متاسفانه ما به راحتی دستخوش بازیچه دیگران میشویم و زود باور هستیم بنابراین آسیب پذیر شدیم
عده ای کوروش را متهم به طرفداری نظام پهلوی میکنند و شاید جرم او طرفداری پهلوی از او بوده
و عده ای برای اهداف شخصی و دین ستیزی و .. کوروش رو نماد و باور خود کردند در صورتیکه با توجه به گفتار این دسته خود کوروش نیز عقاید دیگری داشت!
آنچه که باقی مانده است و غالب نشان از موحد بودن کوروش را دارد
اکثر نظرات هم بر این است از افتخارات ایرانی اینست که از ابتدا یکتا پرست بوده
جایی پیام گذاشته بودند که کوروش خونخوار و متجاوز و ...یکی دیگه زیرش اومده بود به پیامبر مهربان (ص)
اهانت کرده بود به خاطر نادانی و تعصب که چرا به کوروش اهانت میکنید!
نباید اجازه بدیم با رفتارمون به خدا و اولیا خدا اهانت بشه و بر زبان کسی اهانت جاری بشه!
در انتها اگر حتی یک درصد احتمال کوروش بودن ذوالقرنین باشد نمیتوان اهانت کرد که ما عالم به همه چیز نیستیم
و این مسئله که دو هزار و پانصد سال از آن گذشته به یقین تبدیل نمیشود!
اگر کوروش ذوالقرنین باشد خود دلیل اتحاد افراد با عقاید مختلف میشود و اگر نباشد چه دلیلی برای اهانت وجود دارد؟!
پس مراقب گفتار خود باشیم که مبادا اشتباه کنیم و فریب تفرقه افکنی را مخوریم