بازیگران بزرگ برخی از شخصیت ها را به قبل و بعد از خود تقسیم می کنند . مهم نیست چند نفر نقش بیمار اچ آی وی مثبت را بازی کنند ولی هیچکدام تام هنکس در فیلادلفیا نمی شوند ( او اسکار گرفت ) . بسیاری نقش معلول را روی پرده سینما آفریده اند اما همه در برابر بازی دنیل دی لوییس در فیلم پای چپ من رنگ می بازند ( او هم اسکار گرفت ) . یا هر بازی در نقش معلول ذهنی و بیماری های شبیه به آن در برابر بازی خیره کننده داستین هافمن در مرد بارانی به شوخی شبیه می شود ( او هم اسکار گرفت ) .
در سینمای ایران از این گونه نقش آفرینی ها زیاد داشته ایم . بازی بی تکرار مهدی فتحی در سریال امام علی (ع) در نقش عمروعاص یک بدمن استثنایی در بازیگری است . بازی داریوش ارجمند در دو سکانس کوتاه در فیلم سگ کشی شمایل یک بازاری دزد و هیز و دله را جاودانه کرد . وووو
اما نقش معتاد : سه بازیگر در سه برهه متفاوت سه شمایل مختلف از معتاد خلق کردند و در تاریخ سینمای ایران ماندند .
بهروز وثوقی در فیلم گوزن ها معتاد کلاسیک و سنتی در دهه های 40 و 50 و 60 را آفرید . سی سال تمام هر بازیگری نقش معتاد را بازی کرد ناچار شد بازی بهروز را تکرار کند و در نتیجه شکست خورد . اندام قوزی و لاغر – چشم های خمار – لرزش دست و پا – سیگار همیشگی گوشه لب و لای انگشتان – گام های نا مطمئن و کج – وحشت و اضطراب همیشگی در نگاه و کلام – شمایل یک معتاد حقیر و مفلوک و در عین حال ترحم برانگیز ازاو ساخته ( بهروز برنده تندیس بازیگری جشنواره جهانی تهران شد )
باران کوثری در فیلم خون بازی یک معتاد مدرن و مرفه است و در عین حال وجهه دخترانه ای دارد . او معتادی درونگراست . باران در نمایش وجهه روانی یک معتاد زن فوق العاده موفق است . او شمایل معتاد دهه 80 است ( باران هم جایزه بازیگری در جشنواره فجر و خانه سینما را گرفت )
اما نوید محمدزاده در فیلم ابد و یک روز معتاد فرودست دهه نودی است . یک معتاد شیشه ای . نه معتاد سنتی است و نه معتاد درونگرا . او برعکس دو همتای قبلی به شدت برونگراست . یک معتاد پر هیجان و شلوغ . او نقش معتاد این روزها را به بهترین شکل تصویر می کند . ( نوید هم جایزه بازیگری فجر و خانه سینما را گرفت )