طرفداری - درسدن از آن شهرهایی نیست که گردشگران برای دیدنش به آلمان سفر کنند اما یکی از مهم ترین شهر های فرهنگی آنهاست. سخت است آثار جنگ را کاملا از این شهر پاک کنید. شاید درسدن در بین شهرهای آلمان و ایتالیا، متحدان جنگ جهانی دوم، بیشترین بمباران ها را به خود دید. شهری گه گفته می شود تا 25 هزار کشته داد اما نقش حیاتی در جنگ جهانی دوم برای آلمان و متحدانش ایفا کرد.
مرکز شهر حالا کاملا بازسازی شده و برخی مناطق هنوز آثاری از جنگ وجود دارد. البته انصاف نیست درسدن را تنها به خاطر تاریخی نظامی اش به خاطر آوریم. معماری های شگفت انگیز این شهر تاریخی نیز بسیار زیباست. آنجا را فلورانس آلمان می دانند. همچنین این شهر، زادگاه ماتیاس سامر، مردی است که ارزش های درسدن را با فوتبال و شخصیت حیرت آورش به جهان نشان داد.
لیبرو در فوتبال یک پست با پارادوکس بالاست. در حالی که ممکن است لوکس ترین پست فوتبال به نظر آید. طرفداران این هنر دفاعی هنوز هم محترم هستند. واقعا کار سختی است و انتظارات از این پست بالاست. باید باتجربه باشید، شکاف های دفاعی را پر کنید و همچنین در انتقال توپ از دفاع به هافبک کمک کنید. به بیان ساده، باید همه چیز را با هم داشته باشید. با تکامل فوتبال، تعریف لیبرو به مرور اهمیت خود را از دست داد و حالا تقریبا مربیان مدرن وظایف لیبرو را بین دروازه بان و هافبک دفاعی تقسیم کرده اند اما همین روزها هم هنگامی که تیمی با دفاع سوئیپر بازی می کند، خاطرات سوئیپرهای افسانه ای تاریخ فوتبال مانند بکن باوئر و گائتانو شیره آ برایمان زنده می شود و این پست همانطور که گفتیم احترام زیادی در بین فوتبالی ها دارد.
خیلی ها معتقدند فرانتس بکن باوئر، بهترین لیبروی تاریخ بوده است. قیصر اولین کسی نبود که در این پست به میدان رفت اما احتمالا بهترین آنها بود. او با ظرافت و قدرت تمام باعث شد آلمان جام ها را درو کند. آنچه که به میراث بکن باوئر اضافه می شود، حضور موفق او در دوران مربیگری و مدیریت است اما پس از بازنشستگی او از فوتبال، پیدا کردن یک وارث برایش واقعا سخت و نشدنی بود اما ماتیاس سامر در آلمان پا پیش گذاشت.
همیشه اگر بخواهید جا پای یک افسانه بگذارید، ناموفق خواهید بود اما خوشبختانه، سامر دقیقا راه بکن باوئر را دنبال نکرد و نمی توانست دنبال کند. بکن باوئر یک سمبل جهانی بود. از آن آدمهایی که قرن ها در خاطره ها می مانند و این در حالی که بود که سامر برای اینکه یکی از بهترین ها در پستش باشد، تلاش می کرد.
به گزارش فوتبال تایمز، خانواده سامر، ارث فوتبالی داشتند. پدرش کلاوس بیشتر دوران ورزشی اش را در دینامو درسدن گذراند و بعد هدایت این تیم را به عهده گرفت و موفقیت هایی را هم کسب کرد. همچنین پدر ماتیاس بود که به او برای اولین بار در فصل 1985-1986 میدان داد. آن زمان 3 سال از بازنشستگی قیصر گذشته بود.
ماتیاس که از 9 سالگی عضو دینامو شده بود، دوران جوانی اش را آنجا گذراند و کم کم به تیم اول راه پیدا کرد. در ابتدا کارش را به عنوان مهاجم آغاز کرد و در اولین فصلش، 8 گل به ثمر رساند اما قبل از آنکه پست مناسبش در مرکز خط دفاعی را پیدا کند، همچنین در پست وینگر چپ بازی کرد. با درخشش دینامو درسدن، مدافع جوان این تیم یعنی ماتیاس هدف اشتوتگارت قرار گرفت. سامر تنها 2 فصل در اشتوتگارت بود اما فصول بسیار درخشانی بود و یکی از کلیدی ترین مهره های این تیم شمار می رفت. در اولین فصل، 11 گل به ثمر رساند و اشتوتگارت در لیگ ششم شد اما فصل بعد موفقیت بزرگی در انتظار آنها بود. در فصل 1991-1992 با تفاضل گل بالاتر از دورتموند در لیگ قهرمان آلمان شدند. سامر، هوش، استعداد و فیزیک بدنی فوق العاده اش را برای اشتوتگارت آورده بود و شرایط طوری بود که تقریبا تمام تیم های بزرگ اروپایی متوجه استعداد نادر او شده بودند. در نهایت اینتر موفق شد رقبا را شکست دهد و او را به جوزپه مه آتزا ببرد. خیلی ها معتقد بودند او جانشین آلمانی های بزرگ اینتر در سال های اخیر، آندریاس برمه، یورگن کلینزمن و مهمتر از همه، لوتار ماتئوس است.
در اینتر، سامر در زمین عالی بود و در 11 بازی، 4 گل به ثمر رساند و به سرعت با شرایط تیم جدیدش وفق پیدا کرد اما خارج از زمین، داستان طور دیگری بود. با وجود درخشش، اینتر ترجیح داد بازیکنی را که طی 6 ماه حضور در مه آتزا بین هواداران بسیار محبوب شده بود، بفروشد. اینکه اینتر این کار را کرد یا سامر برای بازگشت به آلمان فشار آورد، هنوز مشخص نیست اما به هر حال دوران سامر در ایتالیا اصلا مطابق پیش بینی ها جلو نرفت.
در بازگشت به آلمان، انتخاب سامر، بروسیا دورتموند بود، تیمی که شش ماه پیش با اشتوتگارت برای قهرمانی آلمان رقابت را باخته بود. وفق پذیری او در تیم جدید باز هم فوق العاده بود و پس از آنکه در زمستان راهی دورتموند شد، در 17 بازی، 10 گل به ثمر رساند و این در حالی بود که پست او هافبک بود. دورتموند فصل را در رده چهارم به پایان رساند و 7 امتیاز با وردربرمن قهرمان فاصله داشت. مساله مهم این بود که سامر از فصل بعد، پستش را تغییر داد و مانند دوران حضورش در دینامو درسدن، به قلب خط دفاع بازگشت.
هنوز در فوتبال، عصر سوئیپرها بود. بازیکنانی که از نظر تکنیکی در سطح هافبک بودند و قدرت بدنی بالایی هم داشتند و از عقب زمین، حملات را طراحی می کردند. اوتمار هیتسفیلد، موفقیت را با سامر می دید و پست سوئیپر را که در فوتبال آلمان کاملا معمول بود، به وی سپرد.
دورتموند، فصل بعد دوباره چهارم شد اما این بار در زمین بسیار زیبا بازی می کرد تا قهرمانی آنها در فصل 1994-1995 قابل پیش بینی باشد. یک دورتموند فوق العاده با ماتیاس سامر که قلب آنها بود. سامر مرکز تمام حرکات مثبت دورتموند بود و تیم را از عقب زمین هدایت می کرد و به جلو می کشاند. او در عملکرد دفاعی هم بسیار درخشان بود تا دورتموند سال بعد هم در آلمان از عنوان خود دفاع کند و قهرمان شود.
شاید دوران اوج ماتیاس سامر، در سن 29 سالگی بود. جایی که آلمان در یورو 96 تیمش را با رهبری سامر ساخت. جای تعجب نیست چون برتی فوگتس خودش در دوران بازی اش مدافع بود و خیلی خوب می دانست سامر چه رهبر بزرگی است. پس از مرحله گروهی نه چندان مقتدرانه، در مراحل حذفی بود که سامر مانند یک قیصر واقعی رهبر تیم شد و موفق شد با کشورش قهرمان اروپا شود.
سامر در ومبلی در مرحله یک چهارم نهایی یک نمایش الهام بخش داشت و تفاوت آلمان قاطع با کرواسی بسیار مستعد را به همه نشان داد. بازی بسیار فیزیکی بود اما عملکرد سامر فراتر از این ها بود و مهارت های خود را در دفاع و حمله نشان داد. سامر قهرمان آلمان در هر دو سمت زمین بود. یک پنالتی به دست آورد تا کلینزمن آن را به گل تبدیل کند و گل دوم را هم خودش به ثمر رساند.
سپس سامر مانند یک درخت تنومند مقابل انگلیسی هایی ایستاد که در پی انتقام جام جهانی 90 بودند و به تیمش کمک کرد تا با پنالتی حریفش را حذف کند. در فینال هم اولیور بیرهوف مقابل جمهوری چک دو گل به ثمر رساند. در قلب قدرت آلمان، سامر حضور داشت. یک سوئیپر با استعداد خدادادی و با هوش بالا که با اقتدار به عنوان بهترین بازیکن تورنمنت انتخاب شد.
این روزها به ندرت پیش می آید یک مدافع عناوین شخصی و جهانی کسب کند اما دو دهه قبل و پیش از آن، این اتفاق کمی معمول تر بود. سامر در سال 1995 و 1996 به عنوان بهترین فوتبالیست آلمان انتخاب شد اما حالا به طور رسمی، بهترین بازیکن تورنمنت یورو 96 بود و بعد در همان سال، توپ طلا را به ویترین افتخاراتش اضافه کرد. او در راه کسب توپ طلا رقبای بزرگی مانند رونالدو و آلن شیرر را داشت. شاید پس از این جایزه بود که یک بار دیگر یاد فرانتس بکن باوئر برای آلمانی ها زنده شد. یک لیبروی آلمانی که بر قله فوتبال جهان نشست.
سال های 1996 و 1997 دوران شکوه ماتیاس سامر بود. تورنمنت بعدی که قرار بود تاریخی شود، لیگ قهرمانان بود. در سال 1997، یوونتوس که فصل پیش قهرمان اروپا شده بود، با زیدان، دل پیرو، آلن بوکسیچ و کریستین ویری باز هم به فینال رسید اما این بار یک سد محکم در مقابل خود دید. در آن سال استفان چاپیوسات، آندریاس مولر و کارل هاینس ریدل در کنار یورگن کوهلر بزرگ، فوق العاده بودند اما باز هم قلب این تیم، ماتیاس سامر بود. کسی در آن شکی ندارد.
با این حال، پس از آن، اوضاع برای سامر هرگز خوب پیش نرفت. سامر بازیکن بدشانسی بود. در این شک نکنید. در اکتبر 1997، یک عمل جراحی ساده روی زانو با عوارض شدید باکتریایی همراه شد. تا جایی که ترس از قطع عضو وجود داشت و با وجود آنکه خوشبختانه نیازی به قطع عضو نشد اما دوران حرفه ای قهرمان داستان ما را ظالمانه به پایان رساند. سامر خیلی زود در سن 32 سالگی بازنشسته شد؛ آن هم در حالی که در اوج به سر می برد. فوتبال، یک ستاره بزرگ را از دست داد.
جای تعجب نیست که یک لیبروی باهوش، می تواند یک مربی کارآمد شود و سامر این کار را کرد. دو سال پس از بازنشستگی اش، هدایت دورتموند را به عهده گرفت. در سال اول، تیم را به جایگاه سوم رساند و در سال بعد، یعنی 2002 این تیم را قهرمان آلمان کرد تا به جوان ترین مربی تاریخ بوندس لیگا تبدیل شود که عنوان قهرمانی را کسب می کند. در همان سال با دورتموند به فینال جام یوفا رسید اما در مقابل فاینورد با نتیجه 3-2 شکست خورد. در پایان فصل 2003-2004 در حالی از هدایت دورتموند برکنار شد که آنها با وجود مشکلات مالی شدید، در جایگاه محترمانه ششم فصل را به پایان رساندند. در سال 2004 به اشتوتگارت بازگشت و در فصل 2004-2005، یک امتیاز تا کسب سهمیه لیگ قهرمانان فاصله داشت. در پایان فصل، سامر مربیگری را کنار گذاشت. آینده او در دفتر و پشت میز رقم می خورد.
در سال 2006، سامر به عنوان مدیر فنی اتحادیه فوتبال آلمان فعالیتش را آغاز کرد و تا سال 2011 به این شغل مشغول بود و بعد مدیر ورزشی بایرن مونیخ شد. در سه گانه تاریخی 2013 با یوپ هاینکس، سامر بخشی از تیم مدیریت بود. فرانتس بکن باوئر از قدرت رهبری و مدیریت او تمجید بسیار کرد اما متاسفانه در سال 2016، یک ضایعه مغزی باعث شد کارش را کنار بگذارد.
فراتر از دورانش در زمین، کاریزمای ماتیاس سامر همچنین مربوط به دوران جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی و بعد متحد شدن آلمان بود. سازمان اطلاعاتی قدرتمند اشتازی مربوط به برلین شرقی، بازیکنان درسدن را تحت کنترل کامل خود داشت. سامر به عنوان معروف ترین عضو تیم و شخصیت فوتبالی برجسته آلمان شرقی، همیشه پیش از اتحاد دو آلمان، از سوی هواداران فوتبال آلمان غربی مورد انتقاد قرار می گرفت اما پس از اتحاد آلمان، او این فشار بزرگ را تحمل کرد و طولی نکشید که به یکی از محبوب ترین فوتبالیست های آلمان تبدیل شد. همین مساله همه چیز را در مورد رهبری و شخصیت بزرگ او عنوان می کند.
آیا جایگاه ماتیاس سامر در کنار بزرگان فوتبال آلمان مانند فرانتس بکن باوئر و لوتار ماتئوس است؟ در حالی که سامر با یک نیروی سمبلیک و منحصر به فرد مانند بکن باوئر فاصله داشت و استمرار و ثبات لوتاس ماتئوس را نداشت اما نقش بزرگ او در قهرمانی اشتوتگارت در بوندس لیگا، دو قهرمانی متوالی دورتموند در بوندس لیگا، قهرمانی با دورتموند در لیگ قهرمانان، قهرمانی آلمان در یورو 96 و شخصیت قدرتمند او پس از اتحاد آلمان غربی و شرقی باعث می شود ما او را در بین بزرگان تاریخ فوتبال آلمان در کنار بزرگانی مانند ماتئوس و بکن باوئر قرار دهیم.
دوران ورزشی نسبتا کوتاهش که با مصدومیت غیرمنتظره به پایان رسید، باعث شد تنها 51 بازی برای دای مانشافت انجام دهد اما همه می دانند که این تعداد بازی برای تیم ملی، نشانگر کاریزما و استعداد بزرگ سامر نیست و یک بی عدالتی است. با وجود دوران نسبتا کوتاه، سامر مرد لحظات بزرگ بود و آنهایی که بازی او را به خاطر دارند، تا همیشه نهایت احترام را برایش قائلند.