سعید شیرینی، مدیرعامل شرکت پیشکسوتان پرسپولیس مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت و پاسخگوی سوالات سامان خدائی بود. پیش از این دو قسمت اول این گفتگو را تقدیم شما کردیم. سرپرست سابق باشگاه پرسپولیس در بخش سوم این گفتگو اتفاقات و خاطرات جالبی از نقل و انتقالات دوران خود را شرح داد. او همچنین طریقه خصوصی سازی و وارد بورس شدن دو باشگاه سرخابی پایتخت را مورد انتقاد شدید قرار می دهد.
بخش سوم گفتگوی سامان خدائی و سعید شیرینی را ببینید و بخوانید:
ایجنت پولادی گفت هرجا پول بیشتری بدهند می رویم!
سال 91 و 92 سرپرست باشگاه پرسپولیس بودید. فوتبال آن موقع با الان چه تفاوتی دارد؟
شاید حتی آن موقع بدتر هم بوده و الان بهتر شده است. نمی گوییم قبلا بهتر از الان بوده و اصلا به این مساله ورود نمی کنیم. کارشناسان باید در این باره نظر بدهند. کارشناسان بی نظری که اتفاقات ده سال اخیر فوتبال را بررسی کنند. من کارشناس نیستم. تا حدودی سال های سال شرکت داری کردم و در اصول شرکت می دانم چه کاری باید انجام دهم. حتما وزارت ورزش و مسئولان ذی ربط کارشناس بیاورند و سال های پرسپولیس را بررسی کنند که چه اتفاقاتی باعث فراز و فرودهای فوتبال شده است. این مساله مهم است، چرا این کار را انجام نمی دهید؟ بهتر و بدتر شدن آن را کار ندارم ولی در سال های که ما بودیم، یک اتفاق خوب بود. دوستان می دانند خیلی اهل این نیستم که صحبت کنم. این بار هم به خاطر این آمدم چون هواداران هی می گویند چرا فلان پیشکسوت نمیاید فلان کار را انجام دهد. یک اتفاق خوبی که در آن سال ها رخ داد و می توانم با افتخار در مورد آن بگویم، مربوط به زمانی است که رویانیان بحث نقل و انتقالات را به من سپرده بود و حالا پس از گذشت سال ها، می توانند بگویند شیرینی کمتر داد ولی نمی توانند بگویند هزار تومان از ما طلب کرد. امروز را که نگاه می کنیم، می بینیم یکی از دغدغه های فوتبال ما همین است. حداقل یک همچین چیزی اتفاق افتاد. دو، وقتی بازیکن می خواستیم، چون هوادار هستم احساس می کردم شاید خیلی ها ندانند ساعت سه، چهار صبح تیم ملی داشت میومد، آن زمان کارلوس کی روش سرمربی بود و ما مهرداد پولادی را می خواستیم. این تیکه خیلی ویژه است چون قرار نبود در مورد پرسپولیس بگویم. تا حالا این خاطره را جایی نگفتم. تا ساعت 12 شب با ایجنت پولادی صحبت کردیم. یک آدم ناتویی بود که دومی نداشت. یک ایجنت سالم هم بود که ایشان را هم با خودمان بردیم و شاهد است. تا ساعت 12 شب چانه زدیم که اینجا پرسپولیس است و اجازه دهید بیاید. گفت این حرف ها کدام است. گفتم اینجا 40 میلیون هوادار دارد. گفت هوادار کدام است، هر کجا بیشتر دهند، آنجا می برم. می خواهم بگویم بازیکن مقصر نیست و این حرف ایجنت اس و اتفاقی که از سوی بازیکن رخ می دهد چیز دیگری است. ما با او چانه زدیم و یک پلن دو هم داشتیم که اگر با او به نتیجه نرسیدیم چه کاری انجام دهیم. گفتم کدام تیم می خواسته برود؟ لو ندادم؟ خب حالا چون لو ندادم بگویم. فقط قرار بود از آن تیم 50 میلیون تومان به ایجنت بدهند. به او گفته بودند اگر آن بازیکن را به فلان جا ببرد، فقط 50 میلیون به او می دهند. چرا باید 50 میلیون به او می دادند که پرسپولیس نیاید و به فلان جا برود؟ خدا شاهد است تا ساعت 12، 12 و نیم هر چقدر چانه زدیم نشد. پلن دوم ما این بود که به رفیق گفته بودیم به فرودگاه امام برویم. تیم ملی حدود ساعت 3 و 45 دقیقه نصف شب می رسید. یادم می آید نصف شب و دم دم های صبح بود. گفتیم به آنجا می رویم و مهرداد پولادی را می آوریم. همان جا خودمان با او صحبت می کنیم. خلاصه به آن جا رفتیم، کی روش آمد و اتفاقا هیچکس هم آن جا نبود و فقط ما بودیم. به مهرداد گفتم بیا برویم. مهرداد هم الان ایران نیست و امیدوارم هرجا هست موفق باشد. گفت من نمیایم. گفتم من نمیایم چیه؟ سوار شو برویم. آن دو رفیقمان هم برده بودیم وچون از از آن ایجنت ها ترسیده بودیم. چون واقعا آدم های خاصی بودند. گفتیم شما با این ها دعوا کنید ما فقط برویم و به دعوای شما وارد نشویم. خلاصه مهرداد را راضی کردیم و سوار ماشینش کردیم. به کرج و خانه شان بردم. پدر و مادرش او را دیدند. اتفاقا پدر جوانی هم دارد که گفت مهرداد این آدم هایی که تا اینجا دنبال تو آمدند، ارزش اینکه بری با آن ها کار کنی دارند. مهرداد را از همان جا مستقیم به دفتر رویانیان بردم. آن تیم هم قدرتمند بود و پول زیادی هم داشت. خدا شاهده بیشتر از آن ها ندادیم. رفتیم دفتر رویانیان و امضا کردیم و ساعت یازده دیدم ایجنت تند تند به ما زنگ می زند. تبدیل به دشمن خونی ما شده بود. گفتم ببین فقط می خواستم بهت یاد بدم پرسپولیس اگر بخواهد کاری را انجام دهد، می تواند. حسم این است مدیریت ها این روزها و هر روز دیگری به علت عدم انتخاب آدم های کارآمد، تنها هستند یا به آن ها اجازه نمی دهند. حس من بیشتر این است که در مدیریت آن ها دخالت وجود دارد یعنی اجازه این را ندارند هرکسی را بیاورند. از دیدگاه من اگر واقعا به این شکل باشد، آدم نباید مدیر شود چون در انتها خراب می شود چون ممکن است هزار و یک مطلب به وجود بیاید که هوادار از چشم شما می بیند. کاری ندارم پشت چه اتفاقی رخ می دهد. فکر می کنم آدم های اینطوری نداریم که الان مثلا برانکو ناراحت است، بفرستیم به سراغ او برود. آدمی که مذاکره باشد نه اینکه کسی را بفرستیم که برانکو دوتا حرف زد بگوید چرا با من اینطوری حرف زدی! می دانی من چه کسی هستم؟ من معاون باشگاه هستم. در جواب بگوید برو بابا، هرکسی هستی باش. دو تا آدم با دو پیشکسوت این باشگاه خواهش کنیم جناب آقای پروین، جناب آقای کلانی من از شما معذرت می خواهم، من مدیر باشگاه دست تنها هستم، از شما خواهش می کنم و یک بلیت می گیرم که با یکی از مدیران باشگاه خدمت آقای برانکو بروید و با او صحبتی کنید. به خدا قسم اگر برانکو کوتاه نمی آمد. هرکاری راه دارد. همین جاها است که ضرر می کنیم.
یک نکته دیگر که برای من خیلی مهم است؛ هواداران تجمع می کنند و ... به خدا به خدا به خدا، سه بار قسم می خورم اگر با تجمع کار حل می شد، من تمام پیشکسوتان را همین فردا جلوی باشگاه کارش جمع می کردم. هیچ چیزی با این کارها حل نمی شود و این را با اعتقاد می گویم. من از جنس خودتان هستم، بچه کارگر هستم. ما که وام و رانت نداشتیم. افتخارمان این است نوکری پیشکسوتان، که هوادار پرسپولیس هستند را می کنیم و افتحار داریم که این تاریخ را کنار هم جمع می کنیم. من از خدا ممنونم که این لطف را به من کرده و شاید این کار باعث بالا رفتن پرچم هوادار و باعث خوشحالی بچه ها که همان بچه های خودمان هستند بشود. من منت نمی گذارم و خدا اجرش را جوری دیگر می دهد. من خبر دارم و این حرفم با سند است. آقایانی هستند در باشگاه پرسپولیس یا استقلال، می روند و با مدیر بعدی می بندند. مدیر بعدی را تحت فشار می گذارند که مدیر بعدی بیاید! قبلش با آن مدیر بیعت می کنند که از همین امروز تمام است و ما با تو هستیم. این می رود با او می بندند و ... بعضی وقت ها اتفاقاتی می افتد که من ناراحت می شوم. هنوز مدیر بوی رفتنش آمده، علیه او مصاحبه می کنند و این روند همان طور هم ادامه دارد. این ها درد است و اشکال دارد. آیا این آدم ها می توانند برای امثال آقای دادکان، مایلی کهن، پروین یا دایی این کار را کنند؟ به حضرت عباس (ع) اگر جرات کنند! این همان حرف است همان دعوا که بین من و برادرم است. اگر از بیرون کسی بیاید می گویم به تو ربطی ندارد، دخالت نکن دارم با برادرم دعوا می کنم اما اگر پدر و یا عمویم این جا باشد سرم را پایین می اندازم و می گویم چشم.
خصوصی شدن سرخابی ها
آقای شیرینی مبحث آخر، الان ماه ها و سال ها است که بحث خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس مطرح است و این اواخر هم زمزمه های ورود این دو باشگاه به بورس را می شنویم. در این مورد چه فکری می کنید؟
اگر دوباره کسی ناراحت نمی شود، این بورس را ول کنید! داشت کار خودش را می کرد، راه خودش را می رفت. یک جا دارد کار می کند، ولش کنید بگذارید کار خودش را بکند. شما الان پرسپولیس را می خواهید در بورس ببرید و مطمئنم به یک سری از بزرگان هم بر می خورد ولی چند تا سوال است که باید جواب بدهند؛ 1- پولی که از مردم در بورس می گیرید قرار است کجا برود؟ دولت وقتی یک مالی را می فروشد، پول آن قانونا به خزانه می رود و نمی تواند به من خصوصی ببخشد، مهم نیست من یک سهام داشته باشد یا 100 سهام. بگذارید این موضوع را باز تر کنم. آیا می شود دولت یک باشگاه را 500 میلیارد بفروشد و دوباره پولش را به خود من که صاحب باشگاه شده ام بدهد؟ نه نمی شود. 2- آن کسانی که بورس کار می کنند می دانند چون من زیاد تخصص ندارم. آنها می آیند روی چه شرکتی سرمایه گذاری می کنند؟ روی شرکتی که سود ده است. یعنی سهامی را می خرند که روزی مثلا 1% روی پولشان سود می آید. سهامی که تولید است، کارخانه است و ... مثلا کارخانه سیمان، چون سیمان جزو موارد لازم است، حتما هر روز زیادتر می شود و سهم ما هم گران تر می شود. خب نمی آیند این سهم را بخرند. 3- نمی خواهم کسانی که در بورس نیستند نظر بدهند چون خودم هم درباره جزییات بورس نظر نمی دهم و درباره کلیات آن حرف می زنم. می گویند وای اسم استقلال و پرسپولیس اگر بیاید روی تابلو چه می شود! نه بابا آن جا کار اقتصادی است! یعنی آن کسی که سرمایه دار است شامه ندارد که این شرکت ضرر ده است؟ یعنی نمی فهمد؟ این همه گزارش، خبر و ... همیشه این باشگاه ها بدهکار هستند. این که بیشتر از همه شرکت ها می دانند که بدهکار هستند. حالا بر فرض این دو را در بورس بردیم و این روش درست باشد.
جسارتا 2-3 تا مطلب می ماند که مطمئنا در شرکت ها با آن درگیر بودیم. اولا هوادار بنده خدای ما که وقتی پول بلیت استادیوم گران می شود توانایی مالی ندارد. البته فرقی ندارد که این اتفاق برای چه تیمی می افتد، ناگهان شاهد این می شویم که 30 درصد استادیوم پر می شود. هوادار که مولتی تیلیاردر نیست. از همین مردم جنوب تهران است، از همین خود ما است و آدم هایی هستند که با سختی زندگی می کنند و عشق این را دارند که یک بلیت بخرند و به استادیوم بروند پس این هوادار توان این را ندارد که یک سهم را 500 هزار تومان بخرد. این سهم را قرار است چه کسی بخرد؟ مثلا من می خواهم بخرم که مقصد سیاسی دارم، خیلی خوشبینانه می گویم و به چپ و راست ورود نمی کنم، فرضا من می خرم که استقلالی هستم و این باشگاه را ضعیف کنم که بگویم دیدید تیم ضعیف شد. کسی هم که پرسپولیسی هست بخرد و نتیجه نگیرد می گوید من هر جا که بخواهم خرج می کنم. حالا به مطلب مهم تری می رسیم کسانی که شرکت دارند این قضیه را درک می کنند، فرض کنیم زمان انتخاب هیات مدیره است، من رفتم فرشم را فروخته ام و پول دادم 10 سهم 500 هزار تومانی خریده ام. من نمی دانم که سهم من 5 درصد یا 10 درصد شرکت است و می بینم باز هم هیات مدیره همان اعضای قبلی هستند و افراد مورد نظر من در بین آن ها نیستند حالا است که من سهم خواهی می کنم. ما تا دیروز بلیت می فروختیم، خدماتی را ارائه می دادیم. ما الان سهم فروخته ایم و یک فرد که این سهم را خریداری کرده شریک آن جا است حتی اگر 0.01 یا 0.001 درصد سهم داشته باشد. و او مدعی می شود که چرا اعضای مورد نظر من در هیات مدیره حضور ندارند. آن فرد نمی داند که صاحب کل باشگاه نیست و درصد کمی سهم دارد. برخی اوقات حتی در شرکت های پزشکی دعوا می شود و می گویند ما 20 نفر این جا هستیم اما چرا 5 نفر خاص اعضای هیات مدیره را انتخاب می کنند. تازه آن ها پزشک هستند که به اختلاف می خورند بعد ما انتظار داریم مردم عادی به این مشکلات نخورند. اگر شما می خواهید چنین کاری انجا بدهید بیایید این کار را به جایی واگذار کنید و آن ها را به عنوان کارگزار معرفی کنید که اگر پولی را هم از مردم می گیرند مستقیم وارد حساب باشگاه شود تا پشتوانه باشگاه شود. خلاصه این که ما روی پول استقلال و پرسپولیس نباید حساب باز کنیم چون خدمات به بچه هایمان است و خدایی این یک کار را طوری که مردم خوشحال می شوند انجام دهیم، 4 یا 5 شرکت گردن کلفت را پیدا کنیم مثلا شرکت های غذایی، دارویی و ... همه آن هایی که وضعشان خوب است. این گونه پول خرج کنند و باشگاه را برای مثال 5 ساله به آن ها تحویل دهند البته شرکت پیشکسوتان واقعا دنبال این نیست که باشگاه را در دستش بگیرد. در آخر هم اگر عملکردشان ضعیف بود باشگاه را از آن ها بگیریم.
به قول خداداد عزیزی، وقتی می خواهی به پرسپولیس بیایی باید 500 هزار تومن هم بدهی، این یعنی اقتدار
آقای سعید شیرینی خیلی ممنون از این که رو به روی دوربین طرفداری قرار گرفتید و یک گفت و گوی بی تعارف را انجام دادید، من صحبتی ندارم و مخاطبان را به شما واگذار می کنم:
اولا من جسارت کردم که صحبت کردم و مبنا را معمولا روی این می گذارم که خیلی صحبت نکنم، من بیشتر از هواداران نمی فهمم و معتقدم که یک جاهایی هوادار خیلی بیشتر از من می فهمد. ولی خدا لطف کرده که نوکری این هوادار را به ما سپرده است. چون دل مردم را شاد کردن بزرگترین کار است. ما تمام سعی خود را می کنیم که تمام افتخارات باشگاه را جمع کنیم تا بازیکنی که به این جا می آید بداند که به چه باشگاهی آمده است. به قول خداد عزیزی که آن زمان یک صحبت قشنگی را کرد و گفت وقتی می خواهی به پرسپولیس بیایی باید 500 هزار تومن هم بدهی این یعنی اقتدار. ما به این جا آمده ایم که این تاریخ را جمع کنیم و وقتی این را نمایش بدهیم تا بازیکن بداند که لباس چه تیمی را می پوشد. این اولین آرزوی من است و دومین آرزوی من هم استعدادیابی در سطح مملکت است. ما از خیلی ها درخواست کردیم که استعداد های سطح مملکت را جمع آوری کنند اما این کار را انجام نمی دهند. پس ما این کار را می کنیم تا پرسپولیس وقتی که به بازیکن نیاز دارد لنگ نباشد. البته همه تیم ها استفاده کنند و خوب ها را به پرسپولیس می دهیم تا استفاده کند.
همچنین ببینید:
سعید شیرینی: علی پروین و علی دایی می تواستند مشکل برانکو را حل کنند / حاضر بودیم به ترابی و علیپور پول بدهیم، بمانند!
سعید شیرینی: باشگاه مال شما، هیات مدیره هم مال شما، هی بروید و بیایید!