مطلب ارسالی کاربران
سالهاست که اینطوریم..... ♥پرسپولیس♥
سالهاست که اینطوریم... از پروین شروع شد. سلطان مالک الرقاب پرسپولیس که با نزدیکترین رقبای جایگاهش فاصله ای کیلومتری داشت. بعد از انقلاب، سلطان، پرسپولیس بود و پرسپولیس، سلطان. جواهر گرانقیمتی که ارزشی به اندازه همه عشق و احساس میلیونها قلب و چشم، پشت قباله اش بود... میلیونها تن آدم... میلیونها میلیون اعتبار و محبوبیت اجتماعی و میلیونها رای... سالهای آخر جنگ، وقتی ثبات به جامعه برمیگشت و چشمها باز میشد و مسایل روی واقعی خود رو نشون میدادن... زمانی که "رای" ارزشمند شده بود و بدست آوردنش، هدف...
اون سالها به صرف اینکه یه عکس 13در18 با ستاره های پاپتی پرسپولیس میداشتی، در چشم میلیونها تن آدم عزیز میشدی... خودی میشدی... برات سر میدادن با معرفتهای ناآگاهی که در آخرین روزهای نمایش معرفت در این کشور زندگی میکردن... همین شد سم مهلک نابودی پرسپولیس... اولین چشم طمع به جایگاه سلطان در سال 66 بود. اما سلطان بزرگتر از این حرفها بود... به یک سال نکشیده برگشت. در اوج عزت و اقتدار... بار دوم در سال 71... با معرفتها دیدن که هنوز بازیکنهایی از جنس استیلی و خاکپور هستن که وقتی سلطانشون رفت اونها هم نمونن (مقایسه کنید با ادعای عشق امروزیها و عملشون)... اقتدار سلطان رو شکسته بودن. هرچند سلطان سال 77 برگشت و روی اساس تیم عابدینی-استانکو بازهم آقایی کرد اما طمع کرده ها فهمیده بودن که برای تسلط بر پرسپولیس، باید نقطه اتکاش رو گرفت...
سیاستمدار نامدار انگلیسی جمله جالبی داره : " برای تسلط بر ملتها به دوچیز نیاز است، اقلیت خائن و اکثریت نادان". آنچه بعد از دوران سلطان (سال 81 به این سمت) بر پرسپولیس رفت، تجلی این جمله است... ساده است... تعداد سلطانها رو زیاد کنید. واژه اسطوره رو به گند بکشید. اقلیم هزار پادشاه بسازید. سلطان علی دایی، سلطان علی کریمی، سلطان فلان، سلطان بهمان... یکدستی هواداران پرسپولیس را بشکنید. بگذارید همه قرمز بپوشند اما فقط وقتی از تیمشان حمایت کنند که سلطان خودشان دستی بر آتش داشته باشد... و کردند... دست بر درست ترین نقطه مشکل پرسپولیس گذاشت... تشتت هواداران... اینجا طرفداران علی کریمی (بهتر بگوییم متنفران علی دایی) اون دسته هوادار رو که دیروز اعتراض کردن اجیر شده و و و میدونن و طرفداران دایی طور دیگه. اونها همه قرمز میپوشن اما طرفدار پرسپولیس نیستن... طرفدار دایی، کریمی، حسن، حسین و هر کس دیگه ای هستن جز پرسپولیس.. دایی چی ها از فردا در ورزشگاه کاری میکنن تا اعتماد به نفس و روحیه تیم به کمترین نقطه برسه تا بگن دیدی دایی بهتر بود... کریمی چی ها از امروز دنبال کوچکترین نکته مثبت پرسپولیس هستن (که یحتمل پیش از این هم بود اما صلاح نبود دیده بشه) تا بگن دیدی دایی رفت تیم به کجا رسید؟
بیچاره پرسپولیس... بیچاره پرطرفدارترین تیم آسیا که این جمعیت بزرگ رو در متفرق ترین روزهای تاریخش میبینه... و چه لذت کثیفی میبرن دشمنانی که این روزها رو انتظار میکشیدن. و اونهایی که پایه گذار این سناریو بودن تا پرسپولیس به کمترین ارزش معاملاتیش برسه و بتونن همه پتانسیل برند و طرفدارش رو یکجا به جیب بزنن... اقلیتی خائن که اکثریت طرفداران نادان پرسپولیس رو به دنبال خودشون میکشن و به تنها چیزی که فکر نمیکنن اوج عشق و وابستگی بخشی از اون طرفدارهاست که کار بعضی رو حتی به ضایعه قلبی میکشونه.
دست بردارید از کوبیدن این تیم در لباس طرفداری. این طرفداری تهوع آوره... یا با این تیم نباشید و برید هرجا که سلطانتون رفت، یا اگر هستید و دل نمیسوزونید، دست کم زبان در کام بگیرید تا اعصاب باقی نمانده اون عده ای که پرسپولیس رو فقط برای خودش دوست دارن نه سلطانهای کذاییش، رنج کمتری از شما جماعت "خاله خرسه" ببرن...
پ ن : در مثل مناقشه نیست. اگر در این دلنوشته از ضرب المثل استفاده کردم، به مفهومش توجه کنید...
منبع : صفحه "Persepolis Iran تـاریــخ پـرسپـولیـس" در فیسبوک