روزنامه همشهری نوشته است کیروش خیلی خوب میدانست در حال پذیرفتن چه سمتی است و با آگاهی و اشتیاق کامل به تیم ملی برگشت.
به گزارش طرفداری ، یادداشت اول روزنامه همشهری به بررسی شرایط تیم ملی در جام جهانی اختصاصی دارد. این نوشته را بخوانید:
حمله به تیم بازنده آسانترین کار دنیاست، اما این موضوع نباید و نمیتواند مانع از دیدن نقدها و کموکاستیها شود. یکی از کلیدواژههای پرتکرار فوتبال ایران در هفتههای گذشته دراگان اسکوچیچ بوده است. نیازی به تکرار نیست که مربی کروات در بدترین شرایط ممکن هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت و با کسب نتایج درخشان، ما را به جامجهانی رساند. پس از آن مجموعهای از اتفاقات مانع از ادامه حضور اسکو روی نیمکت تیم ایران شد. این مربی اقتدارش را بین بازیکنان از دست داد که بهنظر میرسد عوامل خارج از تیم هم در این زمینه دخیل بودند. پس از آن هم ارادهای جدی برای عزل اسکوچیچ بهوجود آمد که نتیجهاش برکناری نهچندان محترمانه او و بازگشت کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی ایران بود.
در حقیقت مربی پرتغالی با بلیتی راهی دوحه شد که اسکوچیچ برای او رزرو کرده بود؛ اتفاقی نادر در دنیای فوتبال که تلخکامی خاص خودش را دارد. پس از آن افکار عمومی درگیر درست یا غلطبودن این اتفاق شد، اما اسکوچیچ بهندرت در این رابطه اظهارنظر کرد. او که مفسر تلویزیونی الجزیره برای مسابقات جامجهانی بود، حتی پس از شکست پرگل تیم ملی ایران برابر انگلستان به دلجویی از بازیکنان پرداخت و جملاتی به زبان آورد که برای آنها در حکم افزایش روحیه و اعتمادبهنفس بود:
من مطمئنم این چهره واقعی ایران نیست. این تیم تواناییهای زیادی دارد و به مسابقات برمیگردد.
حالا اما، در پی شکست در برابر آمریکا و پایان کار تیم ملی ایران، اسکوچیچ چند جمله متفاوت به زبان آورده که قابل تامل است.
دراگان اسکوچیچ پس از حذف تیم ملی ایران از جامجهانی، در اظهارنظری گفته است:
3 سال آنجا بودم. بازیکنانی در جامجهانی بازی کردند که اصلا در مسابقات انتخابی نبودند. بازیها را تماشا کردم. تغییرات زیادی وجود داشت، بسیاری از عوامل مختلف در میان بود. در بازی اول مقابل انگلیس، ایران بهشدت محتاط بود. اگر قرار بود ۱۰ ترکیب مختلف برای این مسابقه بنویسم، این ترکیب را حدس نمیزدم.
آیا حق با اوست؟ بهنظر میرسد اینطور باشد. حقیقت آن است که حتی جدیترین حامیان کیروش هم نتوانستند از ترکیب ابداعی او در بازی با انگلستان سر دربیاورند؛ ارنجی چنان غریب که حتی بعد از 6 تعویض اصلاحی هم ناموزون بهنظر میرسید. کیروش بعد از آن بازی در توضیح اتفاقات رخ داده، جمله حیرتانگیزی به زبان آورد:
بازی با انگلیس یک جلسه خوب تمرینی برای ما بود.
درحالیکه حتی سادهترین هواداران فوتبال هم تفاوت یک بازی در مقیاس جامجهانی را با جلسهای تمرینی بلد هستند. نکته جالبتر اینکه کیروش از ترکیب منتخبش هم دفاع کرد و گفت هیچ ایرادی نداشته، اما در 2 بازی بعدی به آن وفادار نماند و تغییرات گسترده در ارنج اعمال کرد؛ نوعی اعتراف عملی به اشتباه روز اول که برای ایران گران تمام شد.
در شرایط معمول شاید میشد فرصت اندک سرمربی جدید برای کار با تیم را بهعنوان توجیهی برای نتایج ضعیف او به شمار آورد، اما موضوع در مورد کیروش فرق میکند. او اگرچه در فاصله 2ماه تا آغاز جامجهانی هدایت تیم ایران را پذیرفت، اما سابقهای نزدیک به 8سال در همین تیم داشت. کیروش برای اینکه ریسک را به حداقل برساند، فهرست نهایی مسافران جام را با نزدیکترین بازیکنان بهخودش پر کرد. برابر آمار و اطلاعات منتشر شده، فهرست هیچ تیمی به اندازه ایران به فهرست جامجهانی قبلی شباهت نداشت و همین مسئله هم باعث شد تیم انتخابی کیروش، بالاترین معدل سنی در کل جام را داشته باشد.
به علاوه خودش هم خیلی خوب میدانست در حال پذیرفتن چه سمتی است و با آگاهی و اشتیاق کامل به تیم ملی برگشت. بنابراین انتظار میرفت انتخابهای بهتری داشته باشد؛ گزینشهایی که برکناری یکی مثل دراگان اسکوچیچ و بازگشت او به تیم ملی را توجیه کند. امروز بسیاری سؤال میکنند آیا تیم ملی با اسکوچیچ نمیتوانست همین نتایج را بگیرد؟ فارغ از پاسخ، نفس طرح همین پرسش هم برای کیروش بهمنزله یک شکست بزرگ است. او اشتباهاتی داشت که برای خودش و تیم ملی گران تمام شد. این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت.