سلام
زبان در مقام یک مفهوم مرکب قابل دستهبندی از جنبههای متفاوتی مانند ساخت، رده، ژنتیک و غیره است. یک دستهبندی بسیار رایج بر اساس ساخت دستهبندی آوایی، پیوندی (التصاقی) و دستوری است. در این مقام قصد بنده توضیح این دستهبندی و تفاوت آنها نیست. بنده تنها به این توضیح اکتفا میکنم که این دستهبندی امروزه از نظر علمی بهطور کامل مورد قبول نیست. با اینحال این دستهبندی توانایی بالایی در تشریح تکامل زبان دارد. در ابتدا تصور بر این بود که زبان از صورتبندی آوایی با اقتباس مصداقی از طبیعت شروع شده، در ادامه صورتبندی پیوندی با تکواژهای مفهومی ادامه پیدا کرده و به صورتبندی پیوندی با سازههای پیچیده رسیدهاست. در این حالت تکامل زبانهای آوایی و زبانهای پیوندی نادیده انگاشته شدهاست. بر این اساس تکامل تنها در تغییر صورتبندی ساخت رخ میدهد. در این حالت تکامل زبانهایی مانند چینی بهعنوان زبانی آوایی و تکامل زبانهایی مانند ترکی بهعنوان زبان پیوندی قابل تشریح نیست. بر این اساس گفته میشود که زبان در سطح ساخت و صورتبندی ساخت در حال تکامل است. زبانهای آوایی از گذشته کهن تکامل ساخت پیدا کرده تا به زبانهای آوایی امروزین مانند چینی رسیدهاست. همچنین از گذشته بسیار دور تکامل صورتبندی ساخت پیدا کرده تا به زبانهای پیوندی رسیدهاست. در ادامه زبانهای پیوندی از گذشته دور تکامل ساخت پیدا کرده تا به زبانهای پیوندی امروزی مانند ترکی رسیدهاست. همچنین زبانهای پیوندی از گذشته تکامل صورتبندی ساخت پیدا کرده تا به زبانهای پیوندی مانند انگلیسی رسیدهاست. بر این اساس هرچه به سمت آینده میرویم هر سه دسته زبان در حال تکامل هستند. بر این اساس همچنین هرچه به سمت گذشته میرویم سهم زبانهای دستوری کمتر و سهم زبانهای پیوندی و آوایی بیشتر و هرچه به سمت گذشته کهن میرویم سهم زبانهای پیوندی کمتر و سهم زبانهای آوایی بیشتر میشود. تمام زبانهای دستوری ریشه در زبانهای پیوندی و تمام زبان پیوندی ریشه در زبانهای آوایی دارند. آیا همه زبانهای آوایی با یکدیگر ارتباط دارند؟ خیر. آیا همه زبانهای پیوندی با یکدیگر ارتباط دارند؟ خیر. آیا همه زبانهای دستوری با یکدیگر ارتباط دارند؟ خیر.
حال چرا در کتب بسیاری از عزیزان ادعا میشود سومریها ترک هستند. ادعای این عزیزان به این مضمون است که چون زبان سومریها پیوندی است و زبان ترکی پیوندی است، پس سومریها هم ترک هستند. این حالت خاصی از مغطله مصادره به مطلوب است. به حالت زیر توجه کنید.
مفهوم: یک
مصداق: یک خودکار، یک انگشت، یک آدم، یک ماشین.
عزیز هموطن من: آن یک ماشین است، آن یک آدم است، پس ماشین هم آدم است.
یا بهصورت دقیقتر عرض کنم.
مفهوم: زبان پیوندی
مصداق: زبان ترکی، زبان سومری، زبان باسکی و غیره.
عزیز هموطن من: زبان سومری پیوندی است، زبان ترکی پیوندی است، پس زبان سومری هم ترکی است.
این در حال است که هر دو دسته زبان سومری و زبان ترکی تعلق به مفهوم زبان پیوندی دارند. نسبت زبان پیوندی استدلالی برای تعلق به زبان ترکی نیست.
عزیزان هموطن من پساز مغلطه مصادره بهمطلوب در سطح مفهوم شروع به ارائه مصداق میکنند. بر این اساس لغاتی از زبان سومری آورده و معانی آن در زبان سومری و ترکی را تطبیق میدهند. این اصلا تقصیر عزیز هموطن من نیست. ما دو مشکل اساسی داریم. اول آنکه زبانآموزی باید با مفاهیم پایهای آغاز شود. دوم آنکه در کشور ما بهصورت رسمی تنها زبان فارسی آموزش داده میشود. امیدوارم همه ما به زبان فارسی درس بخوانیم و همراه آن زبان مادری را در نظام آموزشی بهصورت علمی بیاموزیم. عدم آموزش درست زبانهای مادری موجب شده تا ما بهصورت شهودی تنها ریشهیابی متناسب با زبانهای دستوری مانند فارسی را یاد بگیریم. بر این اساس عزیزان هموطن من از ریشهیابی متناسب با زبانهای دستوری برای تطبیق زبانهای پیوندی استفاده میکنند و دنیایی از معانی و مشابهتها کشف میکنند. باید توجه داشتهباشید که واژهها در زبان دستوری با تعداد تکواژهای بیشتر معنا پیدا میکنند (اغلب حداقل سه تکواژ). بر این اساس احتمال وجود ریشه مشترک در صورت وجود مشابهت بیشتر خواهدبود. در مورد زبانهای پیوندی گاهی تکواژها هم معنایی مستقل دارند. در مورد زبانهای آوایی که اغلب تکواژها هم معنایی مستقل دارند. اگر تطبیق شما بین زبان سومری و ترکی درست باشد، فکر نمیکنید تمام واژهها در تمام زبانهای بشری قابل تطبیق و ریشهیابی در زبانهای آوایی است؟