{متن اصلی و ترجمه فارسی}
Feeling my way through the darkness
راهم را از میان تاریکی احساس میکنم
Guided by a beating heart
با راهنمایی قلبی تپنده
I can’t tell where the journey will end
نمیتوانم بگویم کی سفر به پایان خواهد رسید
But I know where to start
اما میدانم از کجا شروع کنم
They tell me I’m too young to understand
به من میگویند که بیش از آن جوانم که بفهمم
They say I’m caught up in a dream
میگویند که در یک رویا گرفتار شده ام
Well life will pass me by if I don’t open up my eyes
خوب زندگی از من خواهد گذشت اگر چشمانم را باز نکنم
Well that’s fine by me
خوب من مشکلی با آن ندارم
So wake me up when it’s all over
پس مرا بیدار کنید وقتی همه چیز تمام شد
When I’m wiser and I’m older
وقتی خردمندتر و سالخوردهتر هستم
All this time I was finding myself
همهی این زمان خودم را پیدا میکردم
And I didn’t know I was lost
و نمیدانستم که گم شده بودم
So wake me up when it’s all over
پس مرا بیدار کنید وقتی همه چیز تمام شد
When I’m wiser and I’m older
وقتی خردمندتر و سالخوردهتر هستم
All this time I was finding myself
همهی این زمان خودم را پیدا میکردم
And I didn’t know I was lost
و نمیدانستم که گم شده بودم
I tried carrying the weight of the world
سعی کردم بار دنیا را حمل کنم
But I only have two hands
اما من فقط دو دست دارم
Hope I get the chance to travel the world
امیدوارم شانس این را پیدا کنم که به دنیا سفر کنم
But I don’t have any plans
ولی هیچ نقشهای ندارم
Wish that I could stay forever this young
آرزو میکنم کاش تا ابد همینطور جوان میماندم
Not afraid to close my eyes
بدون بیم از بستن چشمانم
Life’s a game made for everyone
زندگی بازیایست ساخته شده برای هرکس
And love is the prize
و عشق پاداشش است
So wake me up when it’s all over
پس مرا بیدار کنید وقتی همه چیز تمام شد
When I’m wiser and I’m older
وقتی خردمندتر و سالخوردهتر هستم
All this time I was finding myself
همهی این زمان خودم را پیدا میکردم
And I didn’t know I was lost
و نمیدانستم که گم شده بودم
So wake me up when it’s all over
پس مرا بیدار کنید وقتی همه چیز تمام شد
When I’m wiser and I’m older
وقتی خردمندتر و سالخوردهتر هستم
All this time I was finding myself
همهی این زمان خودم را پیدا میکردم
And I didn’t know I was lost
و نمیدانستم که گم شده بودم
Didn’t know I was lost
نمیدانستم که گم شده بودم
I didn’t know I was lost
نمیدانستم که گم شده بودم
I didn’t know I was lost
نمیدانستم که گم شده بودم
I didn’t know (didn’t know, didn’t know)
نمیدانستم (نمیدانستم، نمیدانستم)