🖤قلبی که با فریاد تپید، در سکوت ایستاد
امروز، نوشتن از مرگ آزی، آسان نیست.
اللخصوص برای طرفداران سبک راک و متال.
کسی که لقب پدرخوانده هوی متال را با خودش به یدک میکشید.
هنرمندی که تاثیر انکار نشدنی بر این سبک ها گذاشت و با کارنامه فوق العاده اش صحنه رو به بهترین شکل ترک کرد.
شاید خیلیا ازش خوششون نمیومد، بخاطر فُرم خاص وکالی که داشت، یا شاید بخاطر سبکش، بخاطر شخصیتش، یا هر چیزی که بود.
من این مقاله ی کوچیک رو صرفا جهت قدردانی و خداحافظی با این اسطوره به یادگار مینویسم و منتشر میکنم.
|
از خیابانهای بیرمنگام تا تاجگذاری بر تاریکی🖤👑
آزی آزبورن، با نام کامل "جان مایکل آزبورن"، در سال ۱۹۴۸ در یک خانواده کارگری در بیرمنگام به دنیا آمد.
دوران کودکیاش با فقر، خشونت خانگی، و بیثباتی گذشت. اما همین دردها، تبدیل به سوختی شدند که بعد ها صحنه ی موسیقی رو به آتش بکشه.
با شکلگیری گروه Black Sabbath در اواخر دهه ۶۰ میلادی، تاریخ موسیقی برای همیشه تغییر کرد. صداهای سنگین، فضاسازیهای تاریک، و مهمتر از همه، صدای خاص و دردکشیدهی آزی، کاری کرد که متال از دل اعتراض، از دل خشم و نومیدی متولد شود.
بنیانگذاران هوی متال، چه اسمی برازنده تر برای این گروه فوق العاده.
آلبومهایی مثل Paranoid، Master of Reality و Black Sabbath، نهتنها شاهکار هایی در ژانر هوی متال بودند، بلکه فریاد نسلی سرخورده و خسته از جنگ، سیاست و دروغ شدند.

آزیِ تنها؛ از سقوط تا صعود دوباره
در سن ۱۷ سالگی، به دلیل سرقت از یک فروشگاه محل زندگیش دستگیر شد و به دلیل ناتوانی در پرداخت جریمه، به مدت شش هفته در زندان Winson Green نگهداری شد. خودش بعدها گفته بود:
«یک ماه در زندان کافی بود؛ پدرم نمیخواست جریمه را پرداخت کند تا درس عبرتی برام باشه.»
در سال ۱۹۷۹، به دلیل مصرف بی رویه مواد مخدر و رفتارهای غیرقابل پیشبینی، آزی از Black Sabbath اخراج شد.
شاید مشهورترین ماجرا مربوط به سال ۱۹۸۹ باشه، زمانی که در دورهای که شدیداً درگیر مواد مخدر و الکل بود، تلاش کرد تا به همسرش، شارون، آسیب برساند و او را خفه کند.
شارون(همسر آزی) موفق شد تماس اضطراری بگیره و آزی دستگیر شد و شب رو تو سلول سپری کرد.
صبح روز بعد وقتی دید که بهش اتهام “قتل عمد” زدن، شوکه شد.
شارون بعداً شکایتش رو پس گرفت و حکم درمان پزشکی برای آزی صادر شد.
برای خیلیها این پایان راه بود، اما برای آزی، این فقط آغاز فصل جدیدی شد.
او در قالب یک هنرمند سولو، شاهکارهایی خلق کرد که منتقدان را به تحسین وا داشت.
آلبوم Blizzard of Ozz که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، بههمراه آهنگهایی مثل Crazy Train و Mr. Crowley، دوباره آزی را به قله ها رسوند.

پس از اخراج آزی از گروه بلک سبث، آزی شروع به کار روی آلبوم انفرادیش کرد. با معرفی رندی رودز بهعنوان گیتاریست، همکاری آنها آغاز شد.
رندی و آزی دو آلبوم به نام های blizzard of ozzy و diary of a madman داشتن که بشدت خفن و ماندگار شد.
متاسفانه در تاریخ 19 مارس 1982، در جریان تور موسیقی در فلوریدا، رندی همراه با راننده تور و آرایشگر گروه سوار یک هواپیمای کوچک شد.
خلبان بدون مجوز، برای شوخی با دیگر اعضای تور، چند بار با هواپیما از نزدیک اتوبوس رد شد، اما هواپیما تعادلش را از دست داد و با اتوبوس برخورد کرد.
رندی رودز تنها ۲۵ سال داشت که در این حادثه کشته شد

آزیِ خانهنشین
در دهه ۲۰۰۰، وقتی بیشتر خوانندهها در خاطرهها محو شده بودند، آزی دوباره ظهور کرد.
اینبار نه با آلبوم، بلکه با برنامهای تلویزیونی: The Osbournes.
در این برنامهی واقعنما، ما آزی را نهتنها بهعنوان ستارهی متال، بلکه بهعنوان پدری دست و پاچلفتی، شوهر وفادار و انسانی واقعاً شکننده دیدیم.

این تصویر از آزی، برای خیلیها تازه بود. مردی که روی صحنه شیر بود، در خانه ساده و بیآلایش زندگی میکرد، با بیماریها و روانزخمهایش میجنگید، با اعتیاد دستوپنجه نرم میکرد، اما هیچگاه وانمود نکرد که کامل است.
شاید همین صداقتش، او را بیش از همیشه محبوب کرد
آزی در سال 2019 به بیماری پارکینسون دچار شد تا کامل او را از پا بیاندازد.
متاسفانه بیماریش روز به روز بدتر شد و این کاملا تو آخرین اجرایی که برای خداخافظی برگزاز کرد مشهود بود.
اجرای آخر، خداحافظ برای همیشه
شب خداحافظی آزی آزبورن، نه تنها یک کنسرت، بلکه جشن یک عمر هنر و زندگی بود.
صحنه با نورهای گرم و تماشاگران پرشور، مثل یک محفل عاشقانه شکل گرفته بود؛ جایی که همه آمده بودند تا به مردی که صدایش جانِ موسیقی را به راک داد، عشق و احترام نهاییشان را نشان دهند.
هواداران آزی، از هر نسل و سنی، با چشمانی اشکآلود، با شور و اشتیاق فراوان، با شعارهایی که گاهی به شکل آواز درآمده بود، این خداحافظی را همراهی کردند.
ترکیب صدای جمعیت و صدای آزی، فرلموش نشدنی بود.
آزی آزبورن در آن شب تاریخی گفت:
«این پایان یک سفر بزرگ است، اما موسیقی هیچوقت نمیمیرد. ممنونم که همیشه کنارم بودید.»
این حرفها نه فقط یک خداحافظی، بلکه یک وعده بود؛ وعدهای به اینکه هرچند آزی دیگر روی صحنه نخواهد بود، اما روح و موسیقیاش همیشه زنده خواهد ماند.
در این لایو, بزرگترین هنرمندان راک و متال دور هم جمع شدن و به باشکوه ترین شکل ممکن آزی رو که از شدت بیماری نمیتونست حتی روی پاهاش بایسته رو همراهی کردند.

مرگ آزی آزبورن تنها پایان یک زندگی نبود؛ پایان یک دوران بود.
دنیای موسیقی، بهخصوص راک و متال، یکی از ستونهای اصلیاش را از دست داد.
اما صدای آزی هنوز زنده است. در گوشه گوشهی دنیا، جوانهایی هنوز گیتار دست میگیرند و Crazy Train را تمرین میکنند.
هنوز دیوارهایی هستند که با عکس آزی تزئین شدهاند. هنوز بغضهایی هست که فقط با شنیدن Mama, I’m Coming میترکند.
ممنون بابت خوندن این مطلب
|