در فوتبال ایران، انگار هنوز قرار نیست بعد از آزمون و طارمی، مهاجم کاملی ظهور کنه. نسل جدید پر است از استعدادهای خام، اما خبری از قاتل گل مقابل دروازه نیست. سؤال اینجاست: مشکل از بازیکنان است یا سیستم تربیتی فوتبال ما؟
 داغترین بحران این روزهای فوتبال ایران
لیگ برتر امسال بیش از هر چیز با یک اتفاق تکراری پیش میرود: موقعیت زیاد، گل کم. تیمها شوت میزنند، موقعیت میسازند، ولی توپ قرار نیست از خط دروازه رد شود. در همین حال، خبر انتقال مهدی طارمی از پورتو به تیم جدیدش در اروپا یا نیمکتنشینی سردار آزمون در رم، هنوز مهمتر از هر بازی لیگ داخلی دیده میشود.
حتی در فضای مجازی، بیشترین جستوجوی فوتبالی مربوط به همین دو نام است. این یعنی مردم هنوز دنبال همان نسل طلایی هستند که طعم گل واقعی را چشاندند.
نسل جدید، قربانی سیستم فرسوده
نکته تلخ ماجرا اینجاست که فوتبالیستهای جوانمان استعداد دارند، اما در سیستم تربیتی ضعیف رشد میکنند.
در بیشتر تیمهای پایه، مربی هنوز به «قد و قدرت» مهاجم نگاه میکند نه به تصمیم و هوش او در محوطه.
بهجای آموزش نحوهی تمامکنندگی یا کار کردن روی حرکات بدون توپ، بازیکنان جوان فقط یاد گرفتهاند از جناحین سانتر کنند. نتیجه؟ کلی موقعیت بدون گل.
تفاوت نگاه بین فوتبال ایران و دنیا
اگر نگاه کنیم به اروپاییها، مهاجم از ۱۶سالگی در تمرین ذهنی گلزنی پرورش داده میشود. تحلیل ویدئویی، دادهی آماری، تمرین ذهنی زیر فشار… اما در ایران؟ هنوز بازیکن ملیپوش هم ممکن است نداند چطور در فضای بسته تصمیم سهثانیهای بگیرد.
در فوتبال امروز، مهاجم فقط یک بازیکن نیست؛ ترکیبی است از خونسردی، هوش و «غریزه»، چیزی که مهدی طارمی و سردار آزمون بهصورت طبیعی داشتند.
بازگشت به عقب یا شروع دوباره؟
حالا که رسانهها باز دوباره نام این دو نفر را وسط آوردهاند، شاید باید بهجای دلخوشی به نوستالژی، از خودمان بپرسیم: بعد از آنها چه؟
تا وقتی نگاه سیستم تربیت بازیکن اشتباه است و آکادمیها بازیکن تولید نمیکنند، سالها بعد هم ممکن است هنوز از همان دو مهاجم صحبت کنیم… فقط سنشان بالاتر رفته باشد.
جمعبندی
مردم فوتبال ایران دنبال امید تازهاند؛ یک نام جدید که بشود فریادش زد. هنوز کسی نیامده که جای خالی را پر کند، اما فوتبال همیشه غافلگیر میکند. شاید همین حالا در یکی از زمینهای خاکی کرمان یا رشت، بازیکنی نفس میکشد که چند سال بعد، دوباره تیتر اول شود.