اختصاصی طرفداری
بزرگترین نکته تاکتیکی یورو از درون بزرگترین تقابل تاکتیکی تورنومنت
نمی توان گفت در تمام هشت بازی قبلی که اسپانیا در یورو گل نخورد روش های مختلفی توسط حریفان آزمایش شد و همگی به بن بست خوردند، نه و اگر هم تفاوتی وجود داشت در جزییات روش ها بود نه در کلیات. کلیاتی یک شکل، جمع شدن با تمام نفرات، بازشدن با دو سه نفر و همواره بدترین نکته ای که تو ذوق می زد این کم بودن نفر در فاز حمله، در نیمه زمین حریف بود، جایی که ارتباط مستقیم باگل زدن دارد.
پس تفاوت کرواسی با بقیه چه بود؟ کرواسی با ۳۵۰پاس کمتر نسبت به اسپانیا مثل بقیه تیم های قبلی، کرواسی با درصد مالکیت سی و دو نسبت به شصت و هشت درصدی اسپانیا، احتمالا حتی کمتر از تیم های قبلی. تفاوت؟ پیدا کردن کلید واژه مادر. وقتی شما روبروی تیمی مانند اسپانیا بازی می کنید که در هربازی بیش از ششصد پاس می دهد و بیش از دو سوم زمان بازی را در اختیار دارد باید برای گل زدن به این تیم به یک نکته ویژه، به یک کلید واژه مادر دقت کنید: "رابطه بسیار نزدیکی بین روش بازی آنها در حمله با گل نخوردنشان وجود دارد". چیزی فراتر و ارزشمندتر از دفاع با توپ.
تیم دل بوسکه وقتی توپ را دارد مدام حرکت بدون توپ می کند، مدام می چرخد و می چرخد تا حریف را در دفاع بچرخاند و بچرخاند، تا لحظه ویژه، تا نقطه ای که حریف دچار بی نظمی ساختاری شود و این همان وضعیت دلخواه بازی تیکی تاکای اسپانیاست که گل می زند و البته باعث کاهش محسوس احتمال گل خوردن می شود. زیرا حریف را در حالتی گیر می اندازد که وقتی برابرش حمله می کنی به خاطر بی نظمی که وجود دارد احتمال خلق موقعیت بالا می رود و اگر حمله قطع شود و توپ به حریف برسد نیز نباید زیاد ناراحت شد، چون یک تیم بی نظم به سختی قادر به انجام یک حمله مفید خواهد بود.
دقیقا کرواسی اینجا تفاوت را رقم زد: "تفاوت بین گیر افتادن و گیر انداختن". با رفتار کنشی به جای رفتار واکنشی، برخلاف بقیه تیم ها. در واقع آنها در دفاع شروع کردند به بستن فضاهای حیاتی و اسپانیا را به دنبال خود کشیدن برای باز کردن این فضاها. چرخش، مداوم و پرتحرک در تمام زمین. چرخش، بین تمام کانال های حیاتی در طول و عرض. چرخش، بین اصلی ترین هشدار برای حمله اسپانیا، بین کانال انتقال توپ از پدر مالکیت به مادر مالکیت، بین بوسکتس به اینیستا. زنگ هشدار را مردان پرانرژی چاچیچ به صدا در آوردند، راه نفس مالکیت مردان دل بوسکه بسته شده و آنها مجبور به چرخیدن بودند ولی این بار نه جلوتر از حریف، بلکه عقب تر از آنها.
چرخش، چرخش، چرخش، و البته استقامت و تحرک از کرواسی تا لحظه ویژه فراهم شود، لحظه ای که حریف را می توان گیر انداخت و گیر انداختن برای تیم کرواسی تبدیل خط دفاع سه نفره اسپانیا به هنگام مالکیت توپ متشکل از پیکه، بوسکتس، راموس که تمام عرض را پوشش می دهند به خط دو نفره است. لحظه ای رفتن یکی از سه نفر مقداری به جلو و لحظه ای دو نفره شدن و سریعا اقدام اساسی برای توپگیری و سریعا حرکت پریشیچ در عرضی ترین نقطه زمین به جلو و رقم خوردن صحنه ای مانند گل دوم.
شاید پرسیده شود پس گل اول چه؟ بله روی گل اول نیز یک تفاوت نسبت به بقیه تیم ها وجود داشت و آن حمله کردن با نفر کافی بود، با تعداد نفر مناسب برای خلق موقعیت، برای گل زدن. بیشتر از حملات دو سه نفری حریفان قبلی اسپانیا. هنگامی که پریشیچ اقدام به ارسال پاس گل نمود سه بازیکن در منطقه تمام کنندگی حمله، درون محوطه جریمه قرار داشتند و سه بازیکن در بخش طراحی حمله، در چند متری پریشیچ و همگی در یک سوم هجومی و فقط یک نفر کمتر از تعداد مدافعان اسپانیا در یک سوم دفاعی. بله این گل نیز با تفاوت به دست آمد ولی هرگز به ارزش گل دوم از لحاظ فنی نمی رسد. سال ها ضدحملات برابر پیکه و راموس و بوسکتس انجام می شدند، سه نفر که هم ضدحمله روی زمین را قادر به قطع کردن بودند و هم ضدحمله با پاس بلند را. سه نفر با ویژگی ایجاد ترکیب سریع بین فشار و پوشش، سه نفر که مطمئنا اگر روی گل دوم کرواسی، بوسکتس چند متر و فقط چند متر عقب تر از عرض راموس- پیکه قرار نمی گرفت، پیکه به جای اینکه درون محوطه جریمه بخواهد عمل هدایت مهاجم به کناره را انجام دهد، خیلی از لحاظ طولی عقب تر و از لحاظ زمانی پیش تر این کار را کرده بود.
اکنون کرواسی روشن ساخته که می توان شرایطی را برای حریف مهیا کرد، شرایطی ناگهانی و وسوسه کننده، شرایطی مبهم، شرایطی که هرج و مرج دروغین در دفاع را نشان دهد، که بوسکتس به قصد فشار از عقب به جلوی زمین حرکت کند و اگر در این لحظه توپگیری سریعا صورت گیرد به انجام ضدحمله برابر دو تفنگدار از سه تفنگدار می رسیم. با یک نکته بسیار مثبت: "تفنگدار قوی تر حذف شده است"، تفنگداری که هشتاد درصد بلاک ها و از آن مهمتر قطع توپ های کلیدی را برای تیم انجام می دهد. چرخش و چرخش و چرخش، در دفاع. گیر انداختن، یک لحظه. به حمله تیم های عاشق مالکیت فکر کن، وقتی می خواهی به دفاع شان ضربه بزنی!
خط هافبک اسپانیا و چند هافبک متخصص
یکی از مهمترین کیفیت هایی که باعث پیروزی کرواسی بر اسپانیا شد، مسئله بسیار ویژه "پیشرفت لحظه ای در بازی" است. ویژگی که تیم آنته چاچیچ در پیاده کردن آن بسیار موفق بود. کرواسی دقیقه هفت روی حمله ای گل خورد که در یک انتقال طولی برای حریف، هم مدافع به توپ ضربه زد و هم مهاجم. دلیل؟ به هنگام پرسینگ از جلو فقط به فشار روی توپ فکر می کرد و همین باعث باز ماندن کانال انتقال توپ مدافعان آخر به بوسکتس شد. پیشرفت در نوع دفاع مقابل مالکیت توپ دو مدافع آخر در حالی که بوسکتس به عرض آنها نرود زیاد طول نکشید، دقیقه دوازده و سیزده با تاثیر مستقیم دو مدافع آخر، تیم موفق به دو توپگیری متوالی و خلق دو موقعیت خطرناک شد، با قرار گرفتن مورب بدن بین مدافع صاحب توپ و بوسکتس و همزمان فشار آوردن، با این روش بدن نیم تیغ علاوه بر طول، عرض نیز بسته میشود و پاس به عقب تنها گزینه، همانند صحنه دوم.
یکی دیگر از پیشرفت ها در بازی تیم کرواسی به دفاع برابر پاس به یک سوم هجومی مربوط می شود. بازی فریبکارانه نولیتو به عنوان بازیکنی که اصولا در تیم همین نقش را دارد، نقش نامعلوم، مبهم، به گونه ای هرج و مرج منظم، باعث می شد تمرکز دفاعی تیم به سمت اینکه قرار است اینیستا پاس کوتاه اتصالی به وی بدهد برود و در همین هنگام موراتا و سیلوا با کیفیت ویژه ای که در بازی بدون توپ دارند از اینیستا توپ دریافت می کردند و حمله سریع انجام می دادند.
بازهم روی گل اول این نکته مشخص بود، سیلوا توپ را درون خیمه دفاعی کرواسی دریافت می کند، سیلوایی که در تیم منچسترسیتی مسئولیت ایجاد تنوع در حملات را با تغییر سریع السیر ریتم بازی، با تغییر ناگهانی از عرض به طول بازی برعهده دارد و درتیم اسپانیا نیز اینچنین، متخصص ویژه همین امر هم است. علاوه بر حرکت وی روی گل اول، رجوع به صحنه پنالتی در این مورد راهنمایی موثری می کند، یک پوزیشن عرضی پنج به یک برای اسپانیا، پنج نفر در جناح راست ناکام در پیشروی طولی، یک نفر، یک اینیستا در مرکز خط عرضی. سریع تیم با پاس عرضی توپ را به وی می سپارد، هیچ بازیکنی درون محوطه جریمه نیست، حالا هست و حالا هم پنالتی. این کیفیت از چه کسی جز یک بازیکن سریع با توانایی در تغییر ناگهانی لاین بازی بر می آید؟ چه کسی جز سیلوا.
روی این پیشرفت لحظه ای کرواسی برای دفاع برابر پاس های صادر شده به یک سوم هجومی، بازهم شاهد یکی از تفاوت های کرواسی با حریفان قبلی بودیم. تفاوت "دفاع روی مبدأ یا مقصد." تیم چاچیچ برخلاف تیم های قبلی و کلا عموم تیم ها که مقابل این وضعیت ها از پرس روی مقصد حمله استفاده می کنند، از پرس روی مبدأ پاس ها، روی قسمت داخلی یک سوم میانی، جایی که نود درصد کل مالکیت اسپانیا آنجا صورت می گیرد استفاده نمود و بازهم پرس با بدن مورب، تا احتمال اینکه حریف پاس به عقب بدهد بیشترین احتمال باشد و همین یعنی احتمال اینکه بوسکتس چند متری برای انجام فشار از عقب به جلو بیاید و این همان وضعیت دلخواه کروات هاست که در اکثر شرایط بازی، دنبال گیرانداختن حریف در آن بودند.
طبق آمار سایت four four two "شصت و هفت درصد تغییر منفی در ارسال صحیح پاس به یک سوم هجومی در نیمه دوم برای اسپانیا، به نسبت نیمه اول رقم خورد". پیشرفت عالی برای کروات ها، اما یک نکته مهم در این رابطه، اینیستا متخصص تلورانس در تیم می باشد، کنترل نوسانات مالکیت و بازی انتقالی با توپ هنگام شیوه های مختلف دفاع توسط حریفان. بوسکتس متخصص اتصال طراحی گروه عقب زمین به گروه جلوی زمین هنگام حمله تیم و انجام بازی فشار-پوشش صحیح در زمین خودی هنگام انتقال از حمله به دفاع. فابرگاس مسئول انجام بیشترین میزان پرسینگ تیم در زمین حریف و البته از آن مهمتر اضافه شدن به نفر صاحب توپ جهت خروج از فشار در یک سوم هجومی و صادر کردن پاس نهایی منجر به ضربه در چهارچوب.
چنانچه تخصص نولیتو و سیلوا نیز گفته شد اکنون یک پرسش ویژه مطرح می شود: آیا این بازیکنان با تخصص های ویژه در وضعیت بحران قادر به اجرای پلن دومی از کیفیت های فردی شان هستند؟ اینجا دوباره بزرگترین چالش فوتبال مبتنی بر فلسفه و خصوصا مبتنی بر مالکیت توپ پدید می آید، "چالش پلن دوم داشتن یا نداشتن". گل تیم اسپانیا به جمهوری چک و گل اول به ترکیه روی سانتر و ضربه سر زده شد، چیزی برخلاف تیکی تاکای چند سال گذشته و البته بر اساس همین تیکی تاکا، که نشان داد دل بوسکه نسبت به شیوه دفاع حریفان که روز به روز نیز بیشتر پیشرفت می کند تمهیداتی در نظر گرفته است. این دو گل نشانی از پلن دوم داشتن بودند و البته صحنه منجر به پنالتی برابر کرواسی، وقتی حریف به صورت سخت و ویژه در یک سوم میانی پرس می کند اینیستا به یک سوم هجومی می رود و آن صحنه ترکیبی را خلق می کند، و این یعنی پلن دوم داشتن برای تیکی تاکا.
اما در مورد پلن های دوم فردی خود بازیکنان؟ مطمئنا باید زمان بیشتری به آنها داد، می توان به سن این گروه مراجعه کرد و آن را دلیلی برای عدم پیشرفت لحظه ای اسپانیا، نسبت به پیشرفت لحظه ای کرواسی دانست ولی خوب این دم دستی ترین گزینه برای کوبیدن تیکی تاکا و دل بوسکه می باشد و زمان، بهترین گزینه. جایی که دیگر گفتن از سن جایز نیست، برابر یکی از پیرترین تیم های تورنومنت، برابر ایتالیا و کونته.