بسم الله الرحمن الرحیم.
خب اخرین قسمت از قافیه ها رو براتون بگم و ان شاء الله پست بعدیم درمورد اوزان شعری شروع میشه ...
1)قافیه میانی
ببینید شما یه مصرع رو دو نیم کنید ، و بعدش میتونید بینش قافیه بذارید (که فقط مختص همون مصرع هستش یا همون بیت ) یعنی باید به نیمه مصرع برسید و قافیه بذارید و قفایه درونی درست بشه
مثل این بیت سعدی :
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست _ شماست و ماست میشن قافیه درونی
بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست
یا این بیت:
در رفتن جان از بدن ، گویند هرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
.
2)قافیه درونی
که حتما لازم نیست وسط مصرع باشه یا پایان مصرع باشه ، میتونه توی هرجای شعر قرار بگیره
مثل این بیت سعدی
الها قادرا پروردگارا/کریما منعما آمرزگارا
.
.
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
مولانا
.
.
.
3)ذو قافیتین :
یعنی در بیت ما دوتا کلمه هست که میتونیم بگیم قافیه ما هستن ولی ما باید کلمه اخر شعر یا اخر مصرع رو در نظر بگیریم
مثل این بیت حافظ:
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
.
.
.
یا این بیت نظامی :
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
.
.
.
4)قافیه محجوب
ببینید ممکنه بیتی دوقافیه داشته باشه ولی بین دو قفایه همیشه یه کلمه قرار میگیره ، به این کلمه میگن حاجب و بیتی که این قابلیت رو داره بهش میگن محجوب
مثل این دوبیت :
دلی ده کو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
نظامی
.
.
یا این بیت
چشم دولت، ز سواد قلمت، گشت منیر
باغ دانش، ز سحاب کرمت، گشت نضیر
سلمان ساوجی
.
.
.
5)قافیه خطی
از نظر لفظ ممکنه دو لکمه مثل هم خونده بشن و تلفظ بشن ولی از نظر نوشتاری و املایی کاملا متفاوت هستن
چنین چیزی رو قافیه گرفتنشون کاملا غلط هستش
مثل حضیض و لذیذ یا غلیظ با مشک بیز و خیز که قافیه نمیشوند
چرا؟طبق قاعده دوم که گفتیم مصوت+صامت+(صامت) باید دو کلمه شکل یکسانی داشته باشند ولی اینجا این مسئله رعایت نشده است . پس نمیتونیم اونا رو قافیه بدونیم
.
.
عیوب قافیه:
(عیوب قافیه زیاد هستن توی نت سرچ کنید عیوب قافیه براتون بهتر توضیح داده
تکرار قافیه در بقیه ابیات را علما اشتباه فاحش میدانند مگر اینکه شعر از بیست یا سی تا بیت بیشتر باشد یا قصیده دو مطلع داشته باشد
مثل این شعر حافظ
دلم جز مهر رویان طریقی برنمیگیرد/ زهر در میدهم پندش و ولیکن در نمیگیرد.
تکرار واژه قافیه مصرع اول رو در مصرع چهارم (یا اخر بیت دوم ) میگن که شاعر ازش استفاده میکنه و این رو عیب نمیدونند و بلکه رند شاعریست که بهش میگن صنعت رد القافیه..
.
.
.
تکرار واژه های غیر ساده قافیه
تکرا واژه های غیر ساده (=مرکب ،مشتق ، مشتق مرکب) در صورتی که که اجزای سازنده اشون چندان اشکار نباشه یا بتونیم بینشون تفاوت معنای پیدا کرد میتونیم بگیم قافیه هستن.
یادتونه یه نکته گفتم زمانی که ما از یه پسوند استفاده میکنیم برای دو کلمه قافیه نباید ساختاری که برای کلمه درست میکنند یک جور باشند؟مثل زلفکان و رخان
اینجا ان قافیه نمیشه چون هردوشون نشانه جمع هستند پس نمیشه قافیه گفت
ولی اگر اگر تغییر ساختاری که توی کلمه ایجاد میکنند متفات باشه میتونیم بگیم قافیه هستش
مثل کلمه روان و رخان
ان حروف قافیه هستن ولی چون در هرکدوم ساختارشون متفاوته ، پس میشه بگیم اینا قافیه هستن
ولی این نکته رو باید در نظر داشت پسوند ید (برای ماضی ) چون چندان شناخخته نیست اگر بین دو کلمه بیاد میتونیم بگیم قافیه هستش
مثل ای سرد و گرم دهر کشیده/ شیرین و تلخ دهر کشیده
اینجا درسته از نظر ساختای یه جور هستن ولی برای ید این قاعده مستثنی هستش
و همین علامت گذرا سازه اند و انید که اینم برای ساخت قافیه مشکلی ایجاد نمیکنه
.
.
.
.
.
.
.
قافیه در شعر نو
برخلاف شعر کلاسیک در شعر نو شاعر خیلی خود را درگیر قافیه و ردیف نمیکنید و به طور کلی میتوان گفت قافیه به جمله بستگی دار ، یعنی اگر مطلب عوض بشود و جمله دیگه ای بیاد ، قافیه به جمله قبلی نمیخورد و باید قافیه را عوض کرد
در شعر نو شاعر خودش را اسیر قافیه و این ضوابط خیلی نمیکند:
از تهی سرشار
جویبار لحظه ها جاریست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست میدارم
مرگ را دشمن
وای اما با که باید گفت این ؟_ من دوستی دارم
که به دشمن باید از او التجا بردن !_
جویبار لحظه ها جاری .
اخوال ثالث
خب قافیه تموم شد
ان شا ء الله پست بعدی درمورد اوزان شعر هستش