مطلب ارسالی کاربران
جعبه آهنی از او و دوستانش همراه متن
«جعبه آهنی»
قبل از اینکه بازت کنن
تات کنن
تا تو هم
اندازه شی
جا شی تو اون
جعبه آهنی
من نگات میکنم
برای آخرین تلاش
نه واسه این غریبه
به خاطر اون که یه روزی
مهم بود براش
لمس برگ
با دست آفتاب
سر صبح
(لمس برگ
با دست آفتاب
سر صبح)
(لمس برگ
با دست آفتاب
سر صبح)
قبل از اینکه قاضی بشی
ما کج بشیم
بد بشیم
بخوای بگی
حتی نگی و رد بشی
من نگات میکنم
برای آخرین تلاش
نه واسه این غریبه
که زنده شه اون که یه روزی
مهم بود براش
لمس من
لمس من وقتی
میریزم اشک
(لمس من
لمس من وقتی
میریزم اشک)
(لمس من
لمس من وقتی
میریزم اشک)
قبل از اینکه باور کنی
اشتباست راه تو
که میشینه به این تصویر
رنگی به جز رنگ تو
من نگات میکنم
برای آخرین تلاش
نه واسه ای غریبه
به خاطر اون که یه روزی
مهم بود براش
رقص من زیر
رقص برف
ته شهر
لمس برگ
با دست آفتاب
سر صبح
لمس من
لمس من وقتی
میریزم اشک
(رقص من زیر
رقص برف
ته شهر)
(لمس برگ
با دست آفتاب
سر صبح)
(لمس من
لمس من وقتی
میریزم اشک)
پینوشت:
حتی نگی و رد بشی …
اون که یه روزی مهم بود براش، ولی خب یه روزی، نه امروز
ارسال شده توسط:STV