برخی زاده میشوند تا بازیکن شوند، برخی بازیکن میشوند تا بزرگ شوند، اما بسیار نادرند کسانی که خودشان را به اسطوره تبدیل میکنند...
امروز، روزی است که زمین فوتبال در احترام و عشق به مردی سکوت میکند که نه فقط یک بازیکن، نه فقط یک کاپیتان، که نماد وفاداری، شجاعت و عشق بی قید و شرط بود. استیون جرارد، پسر لیورپول، قلب تپندهی آنفیلد، مردی که با هر ضربهاش، تاریخ را نوشت. در این متن، به مناسبت تولد این افسانهی بیهمتا، میخواهیم از روح ناآرام او بگوییم، از لحظههایی که یک شهر را به گریه انداخت، از حماسههایی که هرگز فراموش نخواهند شد.

استیون جرارد در ۳۰ می ۱۹۸۰ در ویتون، محله ای در مرسیساید به دنیا آمد. از همان کودکی، خون سرخ لیورپول در رگهایش جاری بود. او نه یک فوتبالیست معمولی، که یک سرباز متولد شده بود. در زمینهای خاکی محله، رویاهای بزرگی در سر میپروراند، رویاهایی که سالها بعد، جهان را متحیر کرد.
اولین حضور او در تیم بزرگسالان لیورپول در سال ۱۹۹۸، آغاز یک داستان حماسی بود. مربیان سریعاً فهمیدند که با یک نابغه روبرو هستند. نه فقط به خاطر تکنیک، نه فقط به خورش قدرت بدنی، بلکه به خاطر آن چشمهای آتشین که هرگز شکست را نمیپذیرفت.

در سال ۲۰۰۳، بازوبند کاپیتانی به بازوی او بسته شد. از همان لحظه، لیورپول دیگر فقط یک تیم نبود؛ یک خانواده بود با پدری به نام استیوی جی. او هرگز اجازه نداد شکست، آخرین کلمهی داستانشان باشد.
چه کسی میتواند آن شب را فراموش کند؟ لیورپول ۳-۰ از میلان عقب بود. دنیا آنها را مرده میدانست. اما جرارد با یک گل سر به هوای تاریخی، روح تیم را زنده کرد. سپس با حرکتی حماسی، بازیکنان را جمع کرد و فریاد زد:
باور کنید! ما برمیگردیم!"

جام حذفی ۲۰۰۶ (فینال جام اتحادیه مقابل وستهام)
در دقیقه ۹۰، نتیجه ۳-۳ بود. توپ به جرارد رسید. از فاصله ۳۵ متری، چنان شلیک کرد که گویی زمان ایستاد. گل! لیورپول قهرمان شد. این فینال جرارد نام گرفت.

جرارد میتوانست به هر تیم بزرگی در اروپا برود. چلسی، رئال مادرید، اینتر میلان... همه برایش پیشنهادهای میلیونی آوردند. اما او هرگز نرفت. زیرا عشق او به لیورپول، یک عشق دیوانهوار و یکطرفه بود

"چطور میتوانم از خانهام بروم؟ اینجا خون من است."
حتی وقتی در سال ۲۰۱۵ به لیگ آمریکا رفت، قلبش همیشه در آنفیلد بود! پس از آویختن کفش هایش زمانی که سرمربیگری الاتفاق عربستان را برعهده داشت زمان تمرینات را جوری برنامه ریزی میکرد که با مسابقات لیورپول تداخل نداشته باشد!
در سال ۲۰۱۵، آخرین بازی او در آنفیلد فرا رسید. تمام تماشاگران با چشمانی اشکبار سرود You'll Never Walk Alone را برایش خواندند. جرارد گریست. نه از اندوه، که از سپاسگزاری برای عشقی که یک عمر دریافت کرده بود.
امروز، او مربی است، اما برای مردم لیورپول، همیشه آن کاپیتان بیهمتا خواهد ماند.

استیون جرارد، تو فقط یک بازیکن نبودی. تو روح یک شهر بودی . امروز، در سالروز تولدت، میلیونها نفر در سراسر جهان تو را یاد میکنند.
تو آموختی که وفاداری، ارزشمندتر از ثروت است.
تو ثابت کردی که ایمان، میتواند کوهها را جابهجا کند.
تو نشان دادی که یک مرد میتواند به تنهایی، تاریخ را تغییر دهد.
تولدت مبارک، افسانهی بیهمتا!
"بعضی قهرمانان میآیند و میروند، اما اسطورهها همیشه میمانند..."
|