روشنگری؛ هدف نهایی باجو
با اینکه روبرتو باجو با ۲۹۱ گل در دوران حرفهایاش، یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تاریخ ایتالیاست، اما میراث واقعی او چیز دیگریست؛ او نشان داد که فوتبالیستها میتوانند در پی روشنگری باشند، نه فقط جام و افتخار.

خانواده بالاتر از شهرت
روبرتو باجو بارها گفته که برای او فرزندان، همسر و آرامش ذهن اهمیت بسیار بیشتری از جامها دارند. بهگفتهی خودش، بزرگترین دستاوردش نه در زمین فوتبال، بلکه در زندگی ساده و روشنِ معنویست که برای خانوادهاش ساخته است.

سنگینی توپ طلای اروپا
کسب جایزهی توپ طلای ۱۹۹۳ هیچ تغییری در ذات روبرتو باجو ایجاد نکرد. اگر چیزی هم اضافه شد، کشمکش درونیاش بود؛ بین ستایشهای عمومی و میل شخصیاش به فروتنی و آرامش.

زندگی ساده پس از دوران ستاره بودن
پس از بازنشستگی، روبرتو باجو نه وارد دنیای تحلیلهای فوتبالی شد و نه به سیاست روی آورد. او زندگی آرامی را در آلتاویلا ویچنتینا انتخاب کرد، جایی که به پرورش درختان زیتون پرداخت و همچنان به روال معنوی و مراقبههای روزانهاش وفادار ماند.

حرفهای با پیراهنهای فراوان
روبرتو باجو در دوران بازیاش برای هفت باشگاه مختلف سری آ بازی کرد؛ از جمله یوونتوس، میلان، اینتر و بولونیا. با وجود استعداد خارقالعادهاش، او اغلب با سیستمهای تاکتیکی مربیان یا تصمیمهای باشگاهها در تضاد قرار میگرفت و همین باعث شد هرگز در یک تیم برای مدت طولانی ماندگار نشود.

معنویت پنهانی
در اوج دوران حرفهایاش، روبرتو باجو ترجیح میداد تمرینات معنویاش را دور از چشم دیگران انجام دهد. در حالی که همتیمیهایش از این موضوع بیخبر بودند، او هر روز ساعتها وقت صرف تکرار "دایموکو" (ذکری در آیین بودیسم نیچیرن) میکرد تا تمرکز و آرامش درونیاش را حفظ کند.

ایمان و ناکامی
ناکامی در پنالتی فینال جام جهانی ۱۹۹۴ تا سالها ذهن روبرتو باجو را درگیر کرد، اما هرگز او را اسیر سرزنش خود یا دیگران نکرد. او بهجای آنکه در گذشته بماند، با بهرهگیری از تعالیم بودایی، اشتباهات را پذیرفت و آنها را به فرصتی برای رشد درونی و بهتر شدن تبدیل کرد.

یک ستاره متفاوت از دنیای ورزش
برخلاف بسیاری از برندگان توپ طلا، روبرتو باجو علاقهای به بودن در مرکز توجه نداشت. او بهندرت بهدنبال تبلیغات تجاری میرفت، در جستوجوی شهرت نبود و اغلب پس از مسابقات، به روستا یا طبیعت پناه میبرد تا به مدیتیشن بپردازد.

پناه بردن به بودیسم در میان درد و رنج
روبرتو باجو پس از آسیبدیدگی شدید زانو در سن ۱۸ سالگی، به بودیسم نیشیـرن گروید. در حالی که درمانهای پزشکی و حقوق یک فوتبالیست حرفهای نمیتوانستند آرامش را به او بازگردانند، انضباط ذهنی و تأمل درونی که این آیین به همراه داشت، برایش تسکین و معنا به ارمغان آورد.

ترکیبی نادر از نبوغ و دروننگری
روبرتو باجو فقط یک فوتبالیست خارقالعاده نبود؛ او جویندهای روحگرا هم بود. در حالی که هواداران، عاشق پای راست افسانهایاش بودند، او درون خود را میکاوید؛ و جذب معناهای عمیقتر و رشد معنوی شده بود.

دیگر مطالب را دنبال کنید