مطلب ارسالی کاربران
اندر احوالات لیگ جزیره،جدال مغزها....
خانم ها و آقایان، لیدیز اند جنتلمن ، به لیگ برتر جزیره خوش آمدید. جایی که در آن نوابغ دنیای فوتبال گرد هم آمده اند تا با ایده های خلاقانه و تاکتیک های نابشان شما را به اوج هیجان برسانند. خانم ها و آقایان، این شما و این جدال مغزها...
بشین داداش...بشین سر پا وانستا...پشت سریهات هم آدمن ها....بشین باریکلا.
داور: خوزه تو بازی رو شروع کن.
خوزه: من شروع نمی کنم، بگو پپ شروع کنه من ضد حمله می زنم.
پپ: تا چمن کوتاه نشه، یه دست آبیاری مفصل نکنید شروع نمی کنم.
خوزه: همین دیگه، به چمن کوتاه علاقه داری که موهات ریخته. میگم چمنو برات از ته بتراشن بتونی روش اسکی کنی.
پپ: خوزه لعنتی...آقا قبول نیست از اول بازی رو شروع کنید.
ونگر: ولش کن پپ جان،این از باختن می ترسه برای همین بازی رو شروع نمی کنه.
خوزه: به به جناب متخصص،بیا داداش این زیپ رو بگیر براش یه کاپشن بدوز.خودم از چین برات آوردم، دنده اتوماته. یه دکمه بزنی، میره بالا می چسبه به لوزالمعده.
ونگر: شیطونه میگه کرواتشو بگیرم، یه کف گرگی بزنم تو پیشونیش معلق بمونه رو هوا.
کلوپو: خوزه حواست باشه، برا هر کی خاصی برای ما معمولی هم نیستی. می زنم لهت می کنم ها.
خوزه: یه کلمه هم از ملکه سابق زنبورهای زرد.
کنته: خدایا این جا دیگه چه دیوونه خونه ایه من اومدم!!! اینجا سه پنج دو جواب نمی ده.
رانیری: آخ جون دعوا...آقایون این گلدونی که این جا افتاده مال کسی نیست؟؟؟ با اجازه من برمی دارمش، خانمم چند تا شمعدونی خریده می خوام بکارم تو این.
خوزه: هوی مشتی ...اون گلدون نیست جام لیگ برتره خیر سرش.فکر کردی هیچ کی حواسش نیست؟ بذار سر جاش.
کلوپو: بچه ها، همگی بیاین با هم بگیم اتوبوس،1... 2...3 اتوبووووووس....
خوزه: زهر مار اتوبوس. بی جنبه ها.
کلوپو: خوزه فحش نده.گردنتو میشکونم ها.
خوزه: راست میگی زنگ آخر وایستا. گول هیکلشو خورده ....
آنجلوتی: آقا منم بازی؟؟؟ خواهش می کنم. تو بوندس لیگا کسی نیست باهاش بازی کنم.حوصلم سر رفته.
خوزه: جون کارلتو اون جا دیگه حداقل لیگو بگیری.اگه نگیری گوشش خیلی بازه جون داداش.
پپ: یا حضرت تیکی تاکا...اونجارو نگاه.سر الکس س س س.
کنته: ای بخشکی شانس،این مگه بازنشست نشده بود؟!!! آقا ما برمی گردیم ایتالیا.
پپ: آرسن جان برو ازش بپرس برای چی اومده.
ونگر: نه بابا، من نمی رم. یه چیزی میگه ضایعم می کنه.
پپ: خوزه تو که باهاش رفیقی، همیشه باهم دلستر می خورین، برو ازش بپرس.
خوزه: درود بر سر الکس کبیر.از این ورا داداش؟!!! آفتاب از کدوم طرف در اومده؟ منور فرمودین.
الکس: آفتاب که همیشه از انگلیس طلوع می کنه، مگه نمی دونی؟!!! اما من اسکاتیشم، به خاطر همین مویس رو جانشین خودم کردم تا حال تو یکی رو بگیرم.خخخخخ
خوزه: عیب نداره الکس جان.هر چه از دوست رسد نیکوست.حالا بیا یه دلستر با هم بزنیم روشن شی...طعم لیمو،هلو،سیب،آناناس،استوایی،کدومش؟
الکس: اینا به درد نمی خوره. همون طعمی که خودت همیشه می خوری بیار. خسیس بازی در نیار گدا.
خوزه: حالا با همینا بساز.بعدا یه سر میرم پرتغال، طعم پرتقالی اصل برات میارم، فقط خودم و خودت،این نفله ها لیاقت ندارن.
الکس: بیا خوزه، اینو برا تو آوردم.
خوزه: این دیگه چیه ؟!!! ما رو گرفتی جون الکس؟؟؟
الکس: این همون لنگ کفشیه که زدم تو سر بکام. پشتشو برات امضا کردم. برو بزن تو سر فلینی.اعتراض کرد بگو سرالکس گفته.
خوزه: نیازی نیست داداش.من خودم انگشت دارم....
پپ: آی چشمم ، وای چشمم.
ونگر: فکر کنم یکی انگشتشو کرد تو چش پپ.
رانیری: خوزه بازم تو؟؟؟!!!!
خوزه: به جان اوا من نبودم.همون یه بار برا هفت پشتم بس بود.
داور: آقایون نیمه اول تمومه.
ونگر: بچه ها آمار بازی اومد.اوه اوه؛ 99 درصد مالکیت توپ برای پپ!!! اون یه درصد باقیمانده بین بقیه تقسیم شده.
پپ: پاس بده آقا ، پاس بده. چرا وایستادی منو نگاه میکنی؟!!!پاس بده....
خوزه: پپ جان ، داداش، بازی تموم شد.حالا تا صبح هی به هم پاس بدین.
پپ: می دونم به من حسودی می کنی چون آمار مالکیتم بالاست، عوضش به تو میگن اتوبوس. خخخخ
خوزه: باشه بابا، فقط تو خوبی. ببین داداش، رفتی چمنو کوتاه کنی، یه توک پا بیا اولترافورد یه دستی هم به سر این فلینی بکش. لامصب خیلی موهاش بلند شده.
خب دوستان، با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما، نیمه اول جدال مغز ها تمام شد.شما تا شروع نیمه دوم فرصت دارید نتیجه بازی را پیش بینی و به سی چهل..... پنجاه شصت هفتاد هشتاد نود صد، ارسال کنید.
پاشو داداش...پاشو تموم شد..خوابیدی؟؟؟بازی به این قشنگی...عجیبه ها!!!!
پ ن:این مقاله صرفا یه طنز ه نصفه و نیمست....لطفا به کسی برنخوره....