طرفداری - این هم از دیگر عجایب فوتبال است. درست زمانی که شما شکست را قبول کردید، همه چیز ناگهان می تواند تغییر کند. مارک اوگدن، فوتبال نویس مشهور ESPN، پس از پایان بازی در یادداشتی خواندنی به این مساله اشاره کرد که هواداران آلمان در سوچی عملا پس از اخراج بواتنگ تساوی را پذیرفته بودند و خود را آماده وداع با جام جهانی می کردند. البته برای پی بردن به این مساله نیاز نبود حتما کنار هواداران آلمان در ورزشگاه نشسته باشیم. تمامی تصاویری که از سکوها می آمد، نشان دهنده ناامیدی مطلق در اردوگاه هواداران آلمان بود. با این حال قاب دیدنی و تاریخی هوادار مرد آلمان در حالی که ناباورانه نظاره گر صحنه گل کروس بود و از فرط ناباوری حتی نمی توانست خوشحالی کند، بار دیگر نشان داد که فوتبال عجب پدیده محیر العقولی است!
یواخیم لوو مطابق انتظار پس از نمایش مقابل مکزیک(آنالیز فنی دیدار مکزیک و آلمان) چند تغییر در ترکیب اعمال کرد. او البته همچنان با آرایش پایه 1-3-2-4 به میدان رفت اما به جای سامی خدیرا که عملکرد ضعیفی از خود مقابل مکزیک نشان داده بود، از سباستین رودی برای پوشش دادن به خط دوم تیمش و علی الخصوص فضاهای پشت کیمیش، در ترکیب استفاده کرد. او مسوت اوزیل را هم کنار گذاشت تا مارکو رویس را وارد ترکیب اصلی کند. مصدومیت اجباری هوملس نیز مطابق انتظار باعث شد تا رودیگر تبدیل به زوج بواتنگ در مرکز خط دفاعی شود و هکتور نیز بار دیگر در پست مدافع چپ به میدان رفت.
در آن سوی میدان یان اندرسون، همان ترکیب برنده بازی مقابل کره را راهی میدان کرده بود. همان آرایش پایه 2-4-4 البته این بار با حضور ویکتور لیندلوف در کنار گرانکویست. ترکیبی که همچنان مبتنی بر دو مهاجم فیزیکی و قدرتی تیم در بالای زمین بود و در عین حال به خلاقیت و تکنیک فورسبرگ نیز در سمت چپ دل بسته بود.
یواخیم لوو رویکرد تیمش را در این دیدار نسبت به دیدار مقابل مکزیک تغییر داد. هشدار پیاپی تاکتیک نویسان نسبت به تمرکز بیش از اندازه روی پایه ریزی حملات از سمت راست با حضور کیمیش، در نهایت باعث شد تا لوو مدافع راست فوق تهاجمی خودش را با احتیاط بیشتری روانه میدان کند. بر خلاف آن چیزی که در دیدار مقابل مکزیک شاهد بودیم(طراحی 55 درصد حملات آلمان از سمت راست) این بار تعادل بیشتری در دو سمت حاکم بود. همان طور که در تصویر زیر می بینیم، با حضور مارکو رویس به جای اوزیل و تمایل این بازیکن تکنیکی به حضور در سمت چپ کنار یولیان دراکسلر، آلمان ها 45 درصد حملات خودشان را از جناح چپ پایه ریزی کردند(تنها 1 درصد کمتر از جناح راست). تعادلی که باعث شد کیمیش به طور افراطی بار حملات تیم را از سمت راست به دوش نکشد. این مساله در فاز تدافعی نیز کمک حال آلمان شد.
از دو مهاجم سوئد در بالای زمین صحبت کردیم و گفتیم که تویوونن و برگ، با اتکا با قدرت فیزیکی خود می توانند هر حریفی را برای بازی سازی از عقب زمین دچار مشکل کنند. سوئدی ها در نیمه اول مطابق انتظار به پرس از بالا روی آورند. جایی که آن ها به رهبری دو مهاجم خود و حضور فورسبرگ، همواره فاز اول بازی سازی آلمان ها از عقب زمین را پرس می کردند. بر خلاف مکزیکی ها که ترجیح دادند پرس را در میانه زمین خودی آغاز کنند تا فضای بیشتری را پشت کیمیش در اختیار داشته باشند، سوئدی ها پرس را از بالای زمین آغاز کردند تا از عمق، دفاع آلمان را هدف قرار دهند. بازیکنان آلمان البته در بسیاری از دقایق موفق شدند توپ را به "منطقه امن" از پرسینگ خط جلو سوئدی ها برسانند و بازیکنان سوئد را به زمین خودشان بازگردانند. اما خط جلو سوئد همچنان به دنبال تک فرصت ها بود. به عنوان مثال پرس تویوونن روی بواتنگ در دقیقه 11، اولین بار آلمان ها را وادار به اشتباه کرد و بلافاصله کلائسون با پاس عمقی، برگ را در مصافی تک به تک با مانوئل نویر قرار داد تا جنجالی ترین صحنه بازی خلق شود. ضربه کاری را نیز آن ها در دقیقه 31 زدند. جایی که با ایجاد فشار مجدد، این بار برگ، توپ تونی کروس را قطع کرد تا تویوونن خیلی سریع از عمق فرار کند و گل اول بازی را به ثمر برساند.
یواخیم لوو اما بر خلاف دیدار مقابل مکزیک فرمول نجات را خیلی سریع تر و همان بین دو نیمه به اجرا گذاشت. او ماریو گومز را به جای دراکسلر به میدان آورد تا در نوک خط حمله قرار گیرد. تیمو ورنر به سمت چپ رفت تا روی کاغذ همچون توماس مولر تبدیل به «Inside forward»(توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) آلمان در سمت چپ شود. این تغییر همان بزنگاه مورد نظر بود. جایی که سرنوشت آلمان در جام جهانی به کل تغییر کرد. عملکرد تیمو ورنر در سمت چپ خارق العاده بود. او هم به وظایف کلاسیک یک «Inside forward» در کمک به مهاجم نوک تیم و حضور در باکس حریف عمل می کرد و هم توانست نقش یک بازیکن کناری سمت چپ را در خط جلو تیم ایفا کند. تصویر زیر تعداد لمس توپ های مداوم ورنر را در نیمه دوم نشان می دهد. جایی که می بینیم او بارها در سمت چپ توانست دفاع سوئد را آزار دهد. ورنر 10 بار در نیمه دوم در نقاط کلیدی درون و نزدیک باکس سوئد صاحب توپ شد که خروجی این تحرکات حرکت تماشایی او روی گل اول و در نهایت خطای چسبیده به باکس حریف بود که در نهایت منجر به پیروزی آلمان شد.
نکته دیگری که در نیمه دوم در نهایت باعث گل برتری آلمان شد، عدم تمرکز بازیکنان سوئد در هدیه دادن ضربات شروع مجدد پیاپی به بازیکنان آلمان بود. جایی که آلمان ها نشان دادند می توانند ضربه نهایی را به سوئد بزنند. تصویر زیر تعداد خطاهای بالای بازیکنان سوئد را در نیمه دوم نشان می دهد. جایی که هر چه به دقایق پایانی نزدیک تر می شدیم، تمرکز بازیکنان سوئد در نبرد های یک در مقابل یک بسیار کمتر می شد و آن ها خیلی سریع مرتکب خطا می شدند. اتفاقی که برای یان اندرسون بسیار ناامید کننده بود. چرا که آن ها بدون ضربات شروع مجدد احتمالا می توانستند یک امتیاز مورد نظرشان را از بازی کسب کنند. تصویر زیر تعداد خطاهای بازیکنان سوئد را در نیمه دوم نشان می دهد. جایی که می بینیم آن ها از مجموع 13 خطای خود در طول بازی، 11 مورد را در نیمه انجام دادند! از مجموع این 11 خطا، 6 خطا نیز در نقاط حساس و کلیدی نزدیک به باکس خودی رخ داده که می تواند در هر سطحی خسارت جبران ناپذیری برای هر تیمی داشته باشد.
یواخیم لوو با رو کردن هر آن چه در چنته داشت، توانست نیمه دوم را بر خلاف دیدار مقابل مکزیک به نفع تیمش تغییر دهد. حالا آلمان می تواند با پیروزی با اختلاف گل خوب مقابل کره صعودش را به دور بعدی قطعی کند و وارد مرحله حذفی شود. مرحله حذفی به کل دنیای دیگری است و هر اتفاقی در آن می تواند رخ دهد. مسئله اصلی اینجاست که آلمان توانست از اولین و خطرناک ترین چالش(حذف از دور گروهی پس از شکست مقابل مکزیک و شکست یک نیمه ای مقابل سوئد) به سلامت عبور کند و این مساله در ادامه راه می تواند این تیم را از لحاظ روحی در موقعیت برتر مقابل حریفان قرار دهد.